بسم الله الرحمن الرحیم
دریک مسافرت کاری به همراه همسر عزیزم خدارا دیدیم .
میل گاردن پیکان برید و…. بقیه داستان را اززبان مسئول ارژانس تیران برایتان میگویم .
مسئول ارژانس تیران میگوید : من شب قبل درمراسم عروسی اقوام بودم وچون دیرشده بود به یکی ازدوستان زنگ زدم وگفتم من فردا نمی آیم وتوجای من به ارژانس برو . ساعت یک شب به خانه رسیدیم وخوابیدیم وصبح برای نماز بیدارشدیم ولی هرچه کردم نتوانستم بخوابم . همسرم گفت چی شده چرا نمی خوابی ،گفتم دلشوره عجیبی دارم ونمی توانم بخوابم من رفتم برم سرکاروخداحافظی کردم وبه طرف ارژانس درخیابان درحرکت بودم که دیدم یک ماشین به طرف راست منحرف شدودارد محلق میزندوچندین بارازجلو روی سقف وجلو به زمین میخورد وگردوغبارزیادی هم ایجاد شد من با این حادثه 100متر فاصله داشتم همه ماشینها ارام شدندوتعدادی به کنار جاده امدندومن هم احساس کردم دلشوره ام برای این بوده ماشینم را کنارجاده گذاشتم وبه طرف حادثه دویدم .
به محل حادثه که رسیدم دیدم ادمهایی که قبل ازمن امده اند تووخانمت را بیرون اورده وروی تو پتویی که درماشین بوده را کشیده وتعدادی هم مقداری پول درکنارجسد تو انداخته اند ولی انها سعی میکردند خانمت را که به شدت مجروح وزخمی شده بود را با التماس سواریک خودرو وانت کنند رسیدم وگفتم من مسئول ارژانس هستم صبرکنید وبلافاصله پتورا ازروی تو برداشتم وشروع کردم به تنفس مصنوعی دادن که بعد ازچند لحظه خدارا شکر احیا شدی وهرتوی شما را با وانت باربه ارژانس تیران بردیم وخودم متولی کارهای اولیه ودرمانیتان شدم وبلافاصله به اصفهان انتقالتان دادیم
من از خدا ممنونم که برای نجات بتده ناچیزش خواب را از یکی ازبندهگان عزیزش ربود
من از خدا ممنونم که دوباره حقیر سراپاتقصیردرمحضر حق را عمری دوباره داد
من از خدا ممنونم که همسرم را حامی من قراردادوبه او هم عمری دوباره داد
من از خدا ممنونم که برای چند هزارمین بار برای من حقیرخودش را تجلی داد
من از خدا ممنونم که با من انگونه که خودش سزاواراست عمل کرد ونه انگونه که من سزاواربودم
ای خدا متشکرم ای خدا متشکرم
توجه کنید که برای تک تک شما عزیزان هم خداوند قادرمتعال چند هزارمین بار یا بیشتر تجلی داشته وبه یادشما بوده آیا شما به یادش هستید یا فقط درسختیها اورا یادمیکنید