شهید
از دیدگاه
پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین(ع)
تهیه و تنظیم:
محمد نوری صفا
شهید
در میان این همه واژه های زیبا و بالطافت و دلفریب و پرمعنا در دین مبین اسلام هیچکدام از آنها به اندازه لغت و واژه شهید و شهادت پرفروغ و روشنی بخش اذهان نیست و هیچکدام را یارای ادعای هم کفوی و هم ترازی با آن را ندارد چرا که این واژه زیبا و دوست داشتنی همیشه همراه خود تصورات خوبیها و نیکی ها و مطلوب های ارزشی دین مبین اسلام را دارد که باید برای بیان تصورات حاصله در ذهن به محض گفتن واژه زیبای شهید از چند ده و یا چند صد واژه دیگر استفاده کرد تا همه آنها درخدمت بیان وشرح لفظ شهید شوند. شهید چون تصور شود تمام مطلوب ها و ارزش های دینی را به همراه دارد در شهید و شهادت ایثار، فداکاری، از خودگذشتگی، حب الدین، حب الوطن، انفاق، محبت، راستی و صداقت امر بمعروف و نهی از منکر، الگوگیری از معصومین علیهم السلام، سبقت در خیرات، بردباری بر ناملایمات، صبر در سختی ها، شهامت و شجاعت، فراست و کیاست، تقوی و پرهیزکاری، امانت و امانتداری و خلاصه هر آنچه که ارزشی و هنجار دینی معرفی شده وجود دارد و با گفتن این واژه مقدس “شهید” همه این کلمات ارزشی دینی متصور می شود . شهید شمع فروزان است که با سوزش خود تاریخ زمان خود و آینده را تحت تاثیر می گذارد و همچون آتشی زبانه می کشد و با خون رنگین خویش مظاهر و نشانه های فساد و تباهی را نابود کرده و ارزش ها و هنجارهای اسلامی را جایگزین می نماید. ارزش شهید به شهادت در راه حق است، به عقائد حقه اوست، به راه و روشی است که برگزیده، به سیره و سنتی است که خود را به آن متمسک کرده و آن را برگزیده و در آن طی طریق می نماید. شهادت واژه و لغت زیبا و دلنشین و در عین حال باطراوت و لطافت خاصی است که همه کس را یارای درک و فهم معنای بلند و آسمانی آن نیست. شهادت کشتی است، که ناخدایش عقیده و اعتقاد و مقصدش جزیرۀ خداوند و منزل دوست و شهید در این حال ، مسافر این کشتی است تا خود را به وادی السلام حضرت حق تعالی برساند. شهید و شهادت کرامتی است که امت پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم نیز مانند امت های پیشین از این کرامت بهره مند شده است و افتخار درک این فوز عظیم و این بحر عمیق به امت پیامبر آخر ارزانی شده است. خداوند این تاج گرانقدر و پربها را همچون دیگر افتخارات دین مبین اسلام شامل حال امت نبی اکرم(ص) نموده است ولی دین اسلام با بقیه ادیان الهی یک تفاوت فاحش و روشنی در این مقوله دارد و آن هم بسته نبودن بحث شهادت و شهادت طلبی و رسیدن به فوز عظیم شهادت حتی در زمان صلح است. در دین اسلام و ادیان الهی شهید به کسی گفته می شود که:
برای خدا و رسولش مبارزه می کند و در حین مبارزه کشته شود به چنین فردی شهید گفته می شود. در دین مبین اسلام علاوه بر این نوع از شهادت که بهترین و برترین نوع از شهادت است همانگونه که از حدیث نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فهمیده می شود:
مامن احد یدخل الجنه یحب ان یرجع الی الدنیا و ان له ما علی الارض من شی غیر شهید فانه یتمنی ان یرجع فیقتل عشر مرات لایری من الکرامه
«هیچ کس از افرادی که داخل بهشت می شوند دوست ندارند به دنیا بازگردند مگر شهید که دوست دارد برگردد و ده بار دیگر در راه خدا کشته شود و این به خاطر کرامتی است که شهید از مقام خود دیده است.»
حضرت علی (ع) فرمودند: ان افضل الموت القتل ان اکرم الموت القتل
که بهترین و بافضیلت ترین مرگها شهادت در راه خداست و باکرامت ترین مرگها شهادت است.
پس وقتی گفته می شود شهید آنچه که به ذهن متبادر است همان کس است که در راه خدا و رسولش و برای خدا و رسول او با دشمنان جنگیده و کشته شده است و این چیز است که همه ادیان الهی داشته اند اما امتیاز فوق العاده ای که دین مبین اسلام دارد این است که شهادت منحصر به همین نوع و گروه نمی شود و دایره شهادت در دین مبین اسلام وسیعتر و گستردهتر است و بسیاری از افراد هستند که روز قیامت ما آنها را جزو شهدا می بینیم در حالی که اصلاً درک دفاع و جهاد و مبارزه در راه خدا را نکرده اند. روزی پیامبر اکرم (ص) به اتفاق یاران خود به عیادت عبدالله بن رواحه رفتند و در کنار او نشستند و در خلال صحبت هائی که رد و بدل می شد حضرت فرمودند: بگوئید شهید امت من چه کسی است؟
یارانش گفتند: مگر آنکه در راه خدا می جنگد و کشته می شود شهید امت تو نیست.
پیامبرفرمودند:اگرفقط این باشد در اینصورت شهدای امت من کم و اندک می شوند.
از این روایت فهمیده می شود که فقط کشته شده در میدان مبارزه در راه خدا شهید امت پیامبر نیست بلکه او کاملترین ووالاترین است که با گفتن واژه شهید متصور می شود اما افراد دیگر و اشخاص دیگری هم در امت خاتم الانبیاء هستند که به این واژه زیبا و ژرف ملقب می شوند درحالی که در میدان جنگ در راه خدا هم کشته نشده اند.
امام حسین(ع) می فرماید: ان لم تکن الشهاده الا لمن قتل
بالسیف فی سبیل الله لاقل الشهداء
«اگر شهادت فقط مخصوص کشته شدگان در راه خدا و در میدان جنگ باشد شهدا کم می شدند» حال آنکه ما می دانیم که اینچنین نیست و اعمال دیگری در دین مبین اسلام توصیه شده که هر کس آنها را انجام دهد جزء شهداء محسوب می شود.
در روایات و احادیث معصومین علیهم السلام افرادی هستند که بواسطه کاری که انجام می دهند نزد خداوند بترتیب عنوان شهید می یابند و اجر یک شهید میگیرند وبرخی کارها هست که انجام دهنده ان اجر ۲ شهیددارد،ویاعملی هست که انجام دهنده ان اجر ۲۰ شهیدمیگیرد ،ویا کاری هست که اگرکسی انجام دهد اجر ۵۰ شهیددرنامه عمل اوثبت میشود، وبرخی کارها هست که انجام دهنده ان اجر۶۰ شهیددارد،وعملی هست که اجر۷۰ شهید، وعملی هست که اجر۷۲ شهید، وعملی هست که اجر ۱۰۰ شهید، وکاری هست که اجر ۴۰۰ شهید، وعملی هست که اجر ۱۰۰۰ شهید، وعملی هست که اجر ۴۰۰۰۰ شهید، وعملی هست که اجر ۱۰۰۰۰۰ شهید و یا اجر و پاداش ۹۰۰۰۰۰ شهید و بالاخره کسانی هستند که با انجام دادن کاری که معصومین علیهم السلام سفارش کرده اند اجر و پاداش ۴۰۰۰۰۰۰۰ شهید را خداوند در نامه اعمالشان یادداشت می نماید.
این مطالب چندین نکته را به ما آموزش داده و می فهماند. (۱) شهید مقام و مرتبه و منزلت والائی دارد و در نزد خدا از جایگاه ویژه ای برخوردار است که پاداش و اجر او را به عنوان پاداش دیگران مثال زده و ذکر نموده است
(۲) شهادت و شهید درجه ای است از درجات بهشتی که هر شهیدی بنا به مورد شهادتش در درجه ای مخصوص جای داده می شود که در این مرتبه ها کسی که در صف اول میدان جنگ ومبارزه کشته شده است در عالی ترین درجه قرار دارد.
(۳) کشته شدن در راه خداوند در میدان مبارزه بافضیلت ترین شهادت است و با این فوز عظیم و جایگاه رفیع است که اعمال دیگر محک زده می شود.
(۴) برخی از اعمال بقدری مهم و سفارش شده است که ثواب و پاداش آنها از اجر و ثواب یک شهید فراتر است و لذا گفته می شود که مثلاً فلان عمل ثواب ۲ شهید،یا ۲۰ شهید و یا ۱۰۰۰ شهید دارد.
(۵) شهید در روایات و احادیث متنوع ومختلف ذکرشده وهمه یک نواخت نیستند
عملی هست که انجام دهنده اش نزد خدا شهید محسوب می شوند و عملی هست که انجام دهنده اش نزد خدا اجر شهید دارند وعملی هست که انجام دهنده اش نزد خدا شهید محسوب نمی شوند ولی اجر یک شهید یا بیشتر را دارد وعملی هست که انجام دهنده اش نزد خداوند اجر یک شهید ازشهدای جنگ احد رادارد و عملی هست که انجام دهنده اش نزد خدا اجر شهید در رکاب پیامبر درجنگ خندق یاجنگ بدر را دارند.
ازشماره چهار وپنج دو مطلب فهمیده میشود:
۱- شهدای جنگهای صدر اسلام ازجهت مرتبه وارزش مختلف است.
۲- فرق است بین شهید نزد خدا محسوب شدن و اجر شهید داشتن
(۶) روایات و احادیث این جزوه اهمیت و فضیلت و جایگاه باعظمت و عزیز بودن، شهید و مقام شهادت و اجر شهید را می فهماند.
(۷) درروایات واحادیث رسول الله (ص) و ائمه معصومین(ع) وقتی می فرمایند: (( مومن )) منظور کسی است که علاه بر گفتن واقراربه شهادتین به ولایت علی(ع) و اولادمعصومین او هم اعتراف واقرارنموده و قبول کرده باشد و هنگامی که قید مومن در روایت نیست به نظر می رسد منظور مسلمان (کسی که شهادتین گفته است) باشد.
(۸) ازبسیاری ازآیات قران مجید وازاین سخنان معصومین (ع) ودیگر سخنان آن بزرگواران بدرستی وراحتی فهمیده میشود که حضرت حق تعالی بدنبال ایجاد بهانه برای بخشیدن ولطف کردن به بندگان خود است ودرواقع همان عبارت معروف است که می گویند: بهشت را به بها میدهند وبهای بهشت بهانه است . خداوند متعال بهانه های زیادی برای بندگان خود مقررکرده ازواجبات گرفته تا مستحبات که بندگان با انجام انها به خداوند متعال بهانه ای میدهند برای لطف بیشتر،وکسی فکر نکند که ما با انجام وظایف
(انجام واجبات ومستحبات وترک محرمات)لایق ومستحق بهشت ورضوان خداوند متعال میشویم وکسی گمان نبرد که با انجام وظایف بهای بهشت را پرداخته ایم ، انسان اگر هم وظایف خود را دقیق وخوب انجام دهد باز برای رسیدن به بهشت ورضوان الهی باید به فضل ورحمت خدا فقط وفقط اتکا واعتماد نماید وبس چرا که معصوم میفرماید هیچ کس بهای بهشت را ندارد وباید علاوه بر انجام تکالیف ووظایف فقط به فضل ورحمت خدا امیدواربود
(۹) کشتن وقتل دردین مبین اسلام بسیار بسیارمذموم وناپسند شمرده شده وجزء گناهان کبیره است وخداوند متعال با قاتل یک نفررا مانند قاتل همه مردم میداند ومیفرماید:
…مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا…ایه ۳۲ سوره مائده
پس به هوش باشید وتوجه نمایید که هرکس برادر یا خواهر مسلمان را میکشد ازدین اسلام تبعیت وپیروی نمی کند وعقاید وافکار او ازاسلام حیات بخش نیست.
(۱۰) تمام سی وسه موردلفظ شهید ویک مورد لفظ شهیدین که درقران استفاده شده به معنی شاهدوگواه امده است و شَهید یکی از نامهای خداوند متعال است که بخاطر تجلیل کسانی که در راه اجرای فرمان دینی خود را فدا کردهاند این اسم خداوند را به انها اطلاق میشود ،و یا به خاطر دفاع از عقیده خود یا دفاع از مرزهای حکومت دینی جان خویش را از دست دادهانداین نام خداوند به انان اطلاق میگردد.
(۱۱) درسخنان معصومین برای یک عمل گاهی دونوع ثواب وگاهی چندین نوع ثواب گفته شده که ما همه انها رادراین نوشتار آورده ایم چرا که از رحمت خدا ولطفش دورنیست
(۱۲) برخی روایات شامل دو عنوان میشده مثلا روایت است(هرکس روز جمعه قبل ازنمازجمعه چهاررکعت نماز بخواند(دوتادورکعتی)درهررکعت……..اگربعدنمازبمیرداجرهفتاد هزارشهیددارد) این روایت را هم درعنوان اهمیت نماز درکلام معصومین آورده ایم وهم درعنوان اهمیت روزهای خاص درکلام معصومین آوردهایم
(۱۳)
شهید در لغت:
شهید لفظی عربی و صیغه مبالغه از ریشه «شَهَدَ» و به معنای شاهد و حاضر بودن و گواهی دادن است. صیغه مبالغه بر این دلالت دارد که عمل گواه بودن از آن فرد زیاد صادر میشود.
ناگفته نماند:
در قرآن مجید شهید بمعنى کشته شده در راه خدا بکار نرفته است وفقط ازآن با عنوان قتل فى سبیل اللّه در قرآن یادشده است و شَهید یکی از نامهای خداوند متعال است که بخاطر تجلیل کسانی که در راه اجرای فرمان دینی خود را فدا کردهاند، یا به خاطر دفاع از عقیده خود یا دفاع از مرزهای حکومت دینی جان خویش را از دست داده انداین اسم خداوند را به انان اطلاق میگردد.
عنوان شهید برکشته شده درراه خدا ازروایات واحادیث معصومین فهمیده میشود
«وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً» آل عمران: ۱۶۹٫
شهید درقران
درقران مجید ازلفظ شهید سی وسه مرتبه استفاده شده که درهمه انها معنی شاهد وگواه منظوراست جالب است که بدانیم اولین وبزرگترین واختیار دار مطلق که از او به عنوان شهید در ایات قران یاد شده کسی نیست جز حضرت حق تبارک وتعالی همان خالق هستی ومنعم کل مخلوقات که در هجده ایه قران ذکرشده است
دوایه میفرماید :خدا شهیداست برآنچه که انجام میدهید
آلعمران : ۹۸اللَّهُ شَهیدٌ عَلى ما تَعْمَلُونَ(اهل کتاب)
یونس : ۴۶ اللَّهُ شَهیدٌ عَلى ما یَفْعَلُونَ(منکران وکافران)
هفت ایه میفرماید: خدا اولین وبزرگترین ومختارترین شهید است چون هم حاکم وهم قاضی است
المائده : ۱۱۷ گوینده:عیسی أَنْتَ (الله)عَلى کُلِّ شَیْءٍ شَهیدٌ
همانا که تو اى یگانه اله به هر چیز و هر شخص باشى گواه (۱۱۷)
الأحزاب : ۵۵ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ شَهیداً
بترسید آرى ز پروردگار به هر چیز شاهد بود آشکار (۵۵)
النساء : ۳۳ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ شَهیداً
همانا که همواره یکتا اله به هر چیز و هر کار باشد گواه (۳۳)
الحج : ۱۷ إِنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ شَهیدٌ
بر احوال عالم بصیر و گواست که شاهد به هر چیز تنها خداست (۱۷)
سبأ : ۴۷ هُوَ (الله)عَلى کُلِّ شَیْءٍ شَهیدٌ
که پاداش من نزد یکتا خداست خدائى که قیوم وحىّ و گواست (۴۷)
فصلت : ۵۳ أَنَّهُ(ربک) عَلى کُلِّ شَیْءٍ شَهیدٌ
کفایت نباشد به برهان دین؟ که تنهاست او غایتالعالمین (۵۳)
المجادله : ۶ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ شَهیدٌ
البروج : ۹ َاللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ شَهیدٌ
گواهست بر هر چه دارد وجود بود شاهد آنچه خود هست و بود (۹)
ده ایه میفرماید: خداوند شهیداست واو برای قضاوت بین دین داران وغیر دین داران کافی است
الأنعام : ۱۹ قُلِ(محمد) اللَّهُ شَهیدٌ بَیْنی وَ بَیْنَکُمْ(مشرکین)
النساء : ۷۹ کَفى بِاللَّهِ شَهیداً
یونس : ۲۹ فَکَفى بِاللَّهِ شَهیداً بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ
الرعد : ۴۳ کَفى بِاللَّهِ شَهیداً بَیْنی وَ بَیْنَکُمْ
النساء :۱۶۶ کَفى بِاللَّهِ شَهیداً
الأحقاف : ۸ کَفى بِهِ شَهیداً بَیْنی وَ بَیْنَکُمْ
العنکبوت : ۵۲ قُلْ کَفى بِاللَّهِ بَیْنی وَ بَیْنَکُمْ شَهیداً
الإسراء : ۹۶ قُلْ کَفى بِاللَّهِ شَهیداً بَیْنی وَ بَیْنَکُمْ
الأحقاف : ۸ ..قُلْ …. کَفى بِهِ شَهیداً بَیْنی وَ بَیْنَکُمْ
الفتح : ۲۸ کَفى بِاللَّهِ شَهیداً
دو ایه درقران میفرماید :امت مسلمان شاهد برتمام مردم هستند
البقره : ۱۴۳ جَعَلْناکُمْ (امت خاتم)أُمَّهً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ
الحج : ۷۸ تَکُونُوا (امت خاتم)شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ
پنج ایه درقران با استفاده ازلفظ شهید میفرماید: درروز قیامت شاهدان برامتها وملتها وبرهرفرد برانگیخته میشوند
النحل : ۸۴ یَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ کُلِّ أُمَّهٍ شَهیداً
النساء : ۴۱جِئْنا مِنْ کُلِّ أُمَّهٍ بِشَهیدٍ
القصص : ۷۵ وَ نَزَعْنا مِنْ کُلِّ أُمَّهٍ شَهیداً
ق : ۲۱ وَ جاءَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهیدٌ
النحل : ۸۹ وَ یَوْمَ نَبْعَثُ فی کُلِّ أُمَّهٍ شَهیداً عَلَیْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ
دو ایه درقران بااستفاده ازلفظ شهید(شاهد وگواه) میفرماید شخص حضرت عیسی مسیح علی نبینا وآله وعلیه السلام برمسیحیان است
المائده : ۱۱۷کُنْتُ (عیسی)عَلَیْهِمْ(مسیحیان) شَهیداً ما دُمْتُ فیهِمْ
النساء : ۱۵۹ یَکُونُ(عیسی) عَلَیْهِمْ(مسیحیان) شَهیداً
ودرنهایت درچها ایه ازقران مجید خداوند ازلفظ شهید
(گواه وشاهد)برای خاتم الانبیاحضرت محمد صلی الله علیه واله استفاده کرده ومیفرماید: حضرت محمد ص برتمام شهود وگواهان امتها وملتهای دیگرشهید وگواه است
البقره : ۱۴۳ یَکُونَ الرَّسُولُ(محمد) عَلَیْکُمْ (امت خاتم)شَهیداً
که باشید شاهد به کردار خلق بگردید سرمشق رفتار خلق
که خود یاد گیرند دیگر ملل روشهاى نیک شما در عمل
همانسان که بهر شما شد گواه رسول گرامى ز یکتا اله
که از وى بیاموختید این منش بکردید درک این مرام و کنش
النساء : ۴۱جِئْنا بِکَ(محمد) عَلى هؤُلاءِ(شاهدان دیگرامم) شَهیداً
که هر ملتى را بگردد گواه یکى شخص از سوى یکتا اله
تو هم نیز شاهد شوى در جزا بر این امت خویش اى مصطفى (۴۱)
النحل: ۸۹ جِئْنا بِکَ (محمد)شَهیداً عَلى هؤُلاءِ(شاهدان دیگرامم)
زمانى ز هر امت واحدى برانگیزد ایزد یکى شاهدى
در آن روز شاهد به امت تویى گواه همین قوم و ملت تویى
الحج : ۷۸ لِیَکُونَ الرَّسُولُ(محمد) شَهیداً عَلَیْکُمْ(امت خاتم)
که شاهد بود بر شما مصطفى گواه دگر مردمان هم شما
چرا
مقتول فی سبیل الله را شهید میگویند
در باره اینکه چرا کشته راه خدا را شهید مینامند، دلایل مختلفی بیان شده است؛ مانند:
شهید، برای شهادت به حق قیام کرد و کشته شد.
فرشتگان شهید را میبینند (شاهد عمل اویند)، پس او شهید به معنای مشهود است.
خداوند و فرشتگانش، در بهشت به نفع شهید گواهی میدهند.
شهید مرگش مثل انسانهای عادی نیست تا مرده باشد، بلکه او زنده و شاهد و ناظر اعمال ماست.
شهید ملکوت و مُلک خداوند، و نعمتهایی که خدا برایش در بهشت آماده کرده است را مشاهده میکند.
شهید روز قیامت -به همراه پیامبر اسلام– گواه برامّتهای دیگر یا گواه بر اعمال امت است.
شهید، به طور عملی -نه فقط کلامی- گواهی به حق میدهد.[۲]
بر خلاف دیگر مردم -که ناخواسته جان خود را از دست میدهند، و غالباً مرگ را بالاجبار پذیرا میگردند- شهید، شاهد بر آرمان خود است، و به صورت آگاهانه و اختیاری در راه هدفی مقدّس کشته میشوند.
شهید، گواهی بر مظلومیت حق، و نیز پیروزی حق در برابر باطل است.
بعد از ذکراین مقدمه به بیان انواع شهید درامت اخرین فرستاده خدا یعنی حضرت محمد بن عبدالله (ص) میپردازیم که درروایات مختلف اززبان پیامبر اکرم ص وائمه معصومین (ع) درکتب روائی شیعه وسنی گفته شده است .
درپایان ثواب این نوشتار را به روح اشرف مخلوقات حضرت محمد (ص) وامام صادق (ع) که امروز ۱۷ربیع الاول سال ۱۳۹۲روز ولادتشان است اهدامیکنم
سی وشش کاراست که توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه واله وامامان معصوم علیهم السلام سفارش شده که فرموده اندانجام دهنده آن نزد خداوند شهید محسوب میشود
الف : اهمیت اهل بیت پیامبر (ص) درکلام معصومین (ع)
۱: زائرامام حسین ع اگردرراه زیارت بمیرد شهیداست
۲: پیروان اهل بیت که به حق خداورسول واهلبیت عارفند اگردربسترهم بمیرند شهید ند
۳: کسی که با دوستی اهل بیت پیامبر اکرم بمیرد شهیداست
ب: اهمیت روزی ازروزهای هفته درکلام معصومین(ع)
۴: کسی که درروزجمعه هر دعایی که علاقه دارد بخواند وعارف به ان باشد اگرشب یاروز جمعه بمیرد شهیداست
ج: اهمیت برخی از روزهای ماه های قمری درکلام معصومین(ع)
۵: کسی که روزبیست وهفتم رجب روزه بگیرد. اگربمیردشهیداست
۶: هرکس روز غدیرخم (هیجدهم ماه ذی الحجه) که روز معرفی امام علی علیه السلام به امامت ورهبری توسط اشرف مخلوقات حضرت مخمد مصطفی محمد صلی الله علیه واله است به روی مردم تبسم کندوشادمانی نمایدواین روزرا تجلیل کند و بمیرد شهیداست
۷: هرکس روز سیزدهم وچهاردهم وپانزدهم ماه رجب (ایام البیض) را روزه بگیرد. اگر دررجب بمیرد شهیداست
ج: اهمیت علم در کلام معصومین (ع)
۸: طالب علم اگربمیرد شهیداست
اهمیت تبسم وشادمانی درکلام معصومین (ع)
هرکس روز غدیرخم (هیجدهم ماه ذی الحجه) که روز معرفی امام علی علیه السلام به امامت ورهبری توسط اشرف مخلوقات حضرت مخمد مصطفی محمد صلی الله علیه واله است به روی مردم تبسم کندوشادمانی نمایدواین روزرا تجلیل کند و بمیرد شهیداست
د: اهمیت قرآن درکلام معصومین (ع)
۹: آموزش دهنده قران اگر بمیردشهیداست
۱۰: هرکس صبحگاه که بیدارمیشود بعد از أعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم سه ایه اخر سوره حشررا بخواند وبمیرد شهیداست
:
أعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیبِ وَالشَّهَادَهِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ«۲۲»
هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یشْرِکُونَ«۲۳»
هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى یسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ«۲۴»
ترجمه ایات:
او خدایی است که معبودی جز او نیست، دانای آشکار و نهان است، و او رحمان و رحیم است!
و خدایی است که معبودی جز او نیست، حاکم و مالک اصلی اوست، از هر عیب منزه است، به کسی یتم نمیکند، امنیت بخش است، مراقب همه چیز است، قدرتمندی شکستناپذیر که با اراده نافذ خود هر امری را اصلاح میکند، و شایسته عظمت است؛ خداوند منزه است از آنچه شریک برای او قرارمیدهند!
او خداوندی است خالق، آفرینندهای بیسابقه، و صورتگری (بینظیر)؛ برای او نامهای نیک است؛ آنچه در آسمانها و زمین است تسبیح او میگویند؛ و او عزیز و حکیم است!،
۱۱: هرکس سوره حشربخوانداگر تا بیست وچهارساعت بعدبمیردشهیداست
سوره حشر:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ«۱»
آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، برای خدا تسبیح میگوید؛ و او عزیز و حکیم است!
هُوَ الَّذِی أَخْرَجَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مِنْ دِیارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ یخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیثُ لَمْ یحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ یخْرِبُونَ بُیوتَهُمْ بِأَیدِیهِمْ وَأَیدِی الْمُؤْمِنِینَ فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصَارِ«۲»
او کسی است که کافران اهل کتاب را در نخستین برخورد (با مسلمانان) از خانههایشان بیرون راند! گمان نمیکردید آنان خارج شوند، و خودشان نیز گمان میکردند که دژهای محکمشان آنها را از عذاب الهی مانع میشود؛ اما خداوند از آنجا که گمان نمیکردند به سراغشان آمد و در دلهایشان ترس و وحشت افکند، بگونهای که خانههای خود را با دست خویش و با دست مؤمنان ویران میکردند؛ پس عبرت بگیرید ای صاحبان چشم!
وَلَوْلَا أَنْ کَتَبَ اللَّهُ عَلَیهِمُ الْجَلَاءَ لَعَذَّبَهُمْ فِی الدُّنْیا وَلَهُمْ فِی الْآخِرَهِ عَذَابُ النَّارِ«۳»
و اگر نه این بود که خداوند ترک وطن را بر آنان مقرر داشته بود، آنها را در همین دنیا مجازات میکرد؛ و برای آنان در آخرت نیز عذاب آتش است!
ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَمَنْ یشَاقِّ اللَّهَ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ«۴»
این به خاطر آن است که آنها با خدا و رسولش دشمنی کردند؛ و هر کس با خدا دشمنی کند (باید بداند) که خدا مجازات شدیدی دارد!
مَا قَطَعْتُمْ مِنْ لِینَهٍ أَوْ تَرَکْتُمُوهَا قَائِمَهً عَلَى أُصُولِهَا فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِیخْزِی الْفَاسِقِینَ«۵»
هر درخت باارزش نخل را قطع کردید یا آن را به حال خود واگذاشتید، همه به فرمان خدا بود؛ و برای این بود که فاسقان را خوار و رسوا کند!
وَمَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَیهِ مِنْ خَیلٍ وَلَا رِکَابٍ وَلَکِنَّ اللَّهَ یسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَنْ یشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ«۶»
و آنچه را خدا از آنان [= یهود] به رسولش بازگردانده (و بخشیده) چیزی است که شما برای به دست آوردن آن (زحمتی نکشیدید،) نه اسبی تاختید و نه شتری؛ ولی خداوند رسولان خود را بر هر کس بخواهد مسلط میسازد؛ و خدا بر هر چیز توانا است!
مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَى وَالْیتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ کَی لَا یکُونَ دُولَهً بَینَ الْأَغْنِیاءِ مِنْکُمْ وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ«۷»
آنچه را خداوند از اهل این آبادیها به رسولش بازگرداند، از آن خدا و رسول و خویشاوندان او، و یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان است، تا (این اموال عظیم) در میان ثروتمندان شما دست به دست نگردد! آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید (و اجرا کنید)، و از آنچه نهی کرده خودداری نمایید؛ و از (مخالفت) خدا بپرهیزید که خداوند کیفرش شدید است!
لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِینَ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ یبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَینْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ«۸»
این اموال برای فقیران مهاجرانی است که از خانه و کاشانه و اموال خود بیرون رانده شدند در حالی که فضل الهی و رضای او را میطلبند و خدا و رسولش را یاری میکنند؛ و آنها راستگویانند!
وَالَّذِینَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِیمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ یحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیهِمْ وَلَا یجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حَاجَهً مِمَّا أُوتُوا وَیؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ وَمَنْ یوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ«۹»
و برای کسانی است که در این سرا [= سرزمین مدینه] و در سرای ایمان پیش از مهاجران مسکن گزیدند و کسانی را که به سویشان هجرت کنند دوست میدارند، و در دل خود نیازی به آنچه به مهاجران داده شده احساس نمیکنند و آنها را بر خود مقدم میدارند هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند؛ کسانی که از بخل و حرص نفس خویش باز داشته شدهاند رستگارانند!
َالَّذِینَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ یقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّکَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ«۱۰»
(همچنین) کسانی که بعد از آنها [= بعد از مهاجران و انصار] آمدند و میگویند: «پروردگارا! ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند بیامرز، و در دلهایمان حسد و کینهای نسبت به مؤمنان قرار مده! پروردگارا، تو مهربان و رحیمی!»
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ نَافَقُوا یقُولُونَ لِإِخْوَانِهِمُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَکُمْ وَلَا نُطِیعُ فِیکُمْ أَحَدًا أَبَدًا وَإِنْ قُوتِلْتُمْ لَنَنْصُرَنَّکُمْ وَاللَّهُ یشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ«۱۱»
آیا منافقان را ندیدی که پیوسته به برادران کفارشان از اهل کتاب میگفتند: «هرگاه شما را (از وطن) بیرون کنند، ما هم با شما بیرون خواهیم رفت و هرگز سخن هیچ کس را درباره شما اطاعت نخواهیم کرد؛ و اگر با شما پیکار شود، یاریتان خواهیم نمود!» خداوند شهادت میدهد که آنها دروغگویانند!
لَئِنْ أُخْرِجُوا لَا یخْرُجُونَ مَعَهُمْ وَلَئِنْ قُوتِلُوا لَا ینْصُرُونَهُمْ وَلَئِنْ نَصَرُوهُمْ لَیوَلُّنَّ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا ینْصَرُونَ«۱۲»
اگر آنها را بیرون کنند با آنان بیرون نمیروند، و اگر با آنها پیکار شود یاریشان نخواهند کرد، و اگر یاریشان کنند پشت به میدان کرده فرار میکنند؛ سپس کسی آنان را یاری نمیکند!
لَأَنْتُمْ أَشَدُّ رَهْبَهً فِی صُدُورِهِمْ مِنَ اللَّهِ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا یفْقَهُونَ«۱۳»
وحشت از شما در دلهای آنها بیش از ترس از خداست؛ این به خاطر آن است که آنها گروهی نادانند!
لَا یقَاتِلُونَکُمْ جَمِیعًا إِلَّا فِی قُرًى مُحَصَّنَهٍ أَوْ مِنْ وَرَاءِ جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَینَهُمْ شَدِیدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِیعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّى ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا یعْقِلُونَ«۱۴»
آنها هرگز با شما بصورت گروهی نمیجنگند جز در دژهای محکم یا از پشت دیوارها! پیکارشان در میان خودشان شدید است، (اما در برابر شما ضعیف!) آنها را متحد میپنداری، در حالی که دلهایشان پراکنده است؛ این به خاطر آن است که آنها قومی هستند که تعقل نمیکنند!
کَمَثَلِ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَرِیبًا ذَاقُوا وَبَالَ أَمْرِهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ«۱۵»
کار این گروه از یهود همانند کسانی است که کمی قبل از آنان بودند، طعم تلخ کار خود را چشیدند و برای آنها عذابی دردناک است!
کَمَثَلِ الشَّیطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنْسَانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قَالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِنْکَ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ«۱۶»
کار آنها همچون شیطان است که به انسان گفت: «کافر شو (تا مشکلات تو را حل کنم)!» اما هنگامی که کافر شد گفت: «من از تو بیزارم، من از خداوندی که پروردگار عالمیان است بیم دارم!»
فَکَانَ عَاقِبَتَهُمَا أَنَّهُمَا فِی النَّارِ خَالِدَینِ فِیهَا وَذَلِکَ جَزَاءُ الظَّالِمِینَ«۱۷»
سرانجام کارشان این شد که هر دو در آتش دوزخ خواهند بود، جاودانه در آن میمانند؛ و این است کیفر ستمکاران!
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ«۱۸»
ای کسانی که ایمان آوردهاید از (مخالفت) خدا بپرهیزید؛ و هر کس باید بنگرد تا برای فردایش چه چیز از پیش فرستاده؛ و از خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است!
وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ«۱۹»
و همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به «خود فراموشی» گرفتار کرد، آنها فاسقانند.
لَا یسْتَوِی أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّهِ أَصْحَابُ الْجَنَّهِ هُمُ الْفَائِزُونَ«۲۰»
هرگز دوزخیان و بهشتیان یکسان نیستند؛ اصحاب بهشت رستگار و پیروزند!
لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَیتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْیهِ اللَّهِ وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یتَفَکَّرُونَ«۲۱»
اگر این قرآن را بر کوهی نازل میکردیم، میدیدی که در برابر آن خاشع میشود و از خوف خدا میشکافد! اینها مثالهایی است که برای مردم میزنیم، شاید در آن بیندیشید!
هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیبِ وَالشَّهَادَهِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ«۲۲»
او خدایی است که معبودی جز او نیست، دانای آشکار و نهان است، و او رحمان و رحیم است!
هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یشْرِکُونَ«۲۳»
و خدایی است که معبودی جز او نیست، حاکم و مالک اصلی اوست، از هر عیب منزه است، به کسی یتم نمیکند، امنیت بخش است، مراقب همه چیز است، قدرتمندی شکستناپذیر که با اراده نافذ خود هر امری را اصلاح میکند، و شایسته عظمت است؛ خداوند منزه است از آنچه شریک برای او قرارمیدهند!
هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى یسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ«۲۴»
او خداوندی است خالق، آفرینندهای بیسابقه، و صورتگری (بینظیر)؛ برای او نامهای نیک است؛ آنچه در آسمانها و زمین است تسبیح او میگویند؛ و او عزیز و حکیم است
۱۲: هرکس سوره علق بخواندواگرتا بیست وچهار ساعت بعدبمیردشهیداست
سوره علق: لازم به یاداوری است که ایه اخر این سوره سجده واجب دارد
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ«۱»
بخوان به نام پروردگارت که (جهان را) آفرید،
خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ«۲»
همان کس که انسان را از خون بستهای خلق کرد!
اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ«۳»
بخوان که پروردگارت (از همه) بزرگوارتر است،
الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ«۴»
همان کسی که بوسیله قلم تعلیم نمود،
عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یعْلَمْ«۵»
و به انسان آنچه را نمیدانست یاد داد!
کَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَیطْغَى«۶»
چنین نیست (که شما میپندارید) به یقین انسان طغیان میکند،
أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى«۷»
از اینکه خود را بینیاز ببیند!
إِنَّ إِلَى رَبِّکَ الرُّجْعَى«۸»
و به یقین بازگشت (همه) به سوی پروردگار تو است!
أَرَأَیتَ الَّذِی ینْهَى«۹»
به من خبر ده آیا کسی که نهی میکند،
عَبْدًا إِذَا صَلَّى«۱۰»
بندهای را به هنگامی که نماز میخواند (آیا مستحق عذاب الهی نیست)؟!
أَرَأَیتَ إِنْ کَانَ عَلَى الْهُدَى«۱۱»
به من خبر ده اگر این بنده به راه هدایت باشد،
أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوَى«۱۲»
یا مردم را به تقوا فرمان دهد (آیا نهی کردن او سزاوار است)؟!
أَرَأَیتَ إِنْ کَذَّبَ وَتَوَلَّى«۱۳»
به من خبر ده اگر (این طغیانگر) حق را انکار کند و به آن پشت نماید (آیا مستحق مجازات الهی نیست)؟!
أَلَمْ یعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یرَى«۱۴»
آیا او ندانست که خداوند (همه اعمالش را) میبیند؟!
کَلَّا لَئِنْ لَمْ ینْتَهِ لَنَسْفَعًا بِالنَّاصِیهِ«۱۵»
چنان نیست که او خیال میکند، اگر دست از کار خود برندارد، ناصیهاش [= موی پیش سرش] را گرفته (و به سوی عذاب میکشانیم)،
نَاصِیهٍ کَاذِبَهٍ خَاطِئَهٍ«۱۶»
همان ناصیه دروغگوی خطاکار را!
فَلْیدْعُ نَادِیهُ«۱۷»
سپس هر که را میخواهد صدا بزند (تا یاریش کند)!
سَنَدْعُ الزَّبَانِیهَ«۱۸»
ما هم بزودی مأموران دوزخ را صدا میزنیم (تا او را به دوزخ افکنند)!
کَلَّا لَا تُطِعْهُ وَاسْجُدْ وَاقْتَرِبْ«۱۹»
چنان نیست (که آن طغیانگر میپندارد)؛ هرگز او را اطاعت مکن، و سجده نما و (به خدا) تقرب جوی!
۱۳: هرکس سوره الرحمن رابخواندو بعدازهرایه
(فبأی آلاء ربکما تکذبان )بگوید (لا بشیء من آلاءک رب أکذب) اگرتا دوازده ساعت بعدبمیردشهیداست
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ الرَّحْمَنُ«۱»
خداوند رحمان،
عَلَّمَ الْقُرْآنَ«۲»
قرآن را تعلیم فرمود،
خَلَقَ الْإِنْسَانَ«۳»
انسان را آفرید،
عَلَّمَهُ الْبَیانَ«۴»
و به او «بیان» را آموخت
الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ«۵»
خورشید و ماه با حساب منظمی میگردند،
وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ یسْجُدَانِ«۶»
و گیاه و درخت برای او سجده میکنند!
وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِیزَانَ«۷»
و آسمان را برافراشت، و میزان و قانون (در آن) گذاشت،
أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزَانِ«۸»
تا در میزان طغیان نکنید (و از مسیر عدالت منحرف نشوید)،
وَأَقِیمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِیزَانَ«۹»
و وزن را بر اساس عدل برپا دارید و میزان را کم نگذارید!
وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ«۱۰»
زمین را برای خلایق آفرید،
فِیهَا فَاکِهَهٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَکْمَامِ«۱۱»
که در آن میوهها و نخلهای پرشکوفه است،
وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَالرَّیحَانُ«۱۲»
و دانههایی که همراه با ساقه و برگی است که بصورت کاه درمیآید، و گیاهان خوشبو!
فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَاِ«۱۳»
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را تکذیب میکنید (شما ای گروه جن و انس)؟!
(لابشئ من آلائک رب اکذب)
(هیچ کدام ازنعمتهای توراای پرورش دهنده ام دروغ نمی پندارم)
خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ کَالْفَخَّارِ«۱۴»
انسان را از گل خشکیدهای همچون سفال آفرید،
وَخَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ«۱۵»
و جن را از شعلههای مختلط و متحرک آتش خلق کرد!
فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«۱۶»
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟!
(لابشئ من آلائک رب اکذب)
(هیچ کدام ازنعمتهای توراای پرورش دهنده ام دروغ نمی پندارم)
رَبُّ الْمَشْرِقَینِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَینِ«۱۷»
او پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب است!
فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«۱۸»
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟!
(لابشئ من آلائک رب اکذب)
(هیچ کدام ازنعمتهای توراای پرورش دهنده ام دروغ نمی پندارم)
مَرَجَ الْبَحْرَینِ یلْتَقِیانِ«۱۹»
دو دریای مختلف (شور و شیرین، گرم و سرد) را در کنار هم قرار داد، در حالی که با هم تماس دارند؛
بَینَهُمَا بَرْزَخٌ لَا یبْغِیانِ«۲۰»
در میان آن دو برزخی است که یکی بر دیگری غلبه نمیکند (و به هم نمیآمیزند)!
فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«۲۱»
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟!
(لابشئ من آلائک رب اکذب)
(هیچ کدام ازنعمتهای توراای پرورش دهنده ام دروغ نمی پندارم)
یخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ«۲۲»
از آن دو، لؤلؤ و مرجان خارج میشود.
فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«۲۳»
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟!
وَلَهُ الْجَوَارِ الْمُنْشَآتُ فِی الْبَحْرِ کَالْأَعْلَامِ«۲۴»
و برای اوست کشتیهای ساخته شده که در دریا به حرکت درمیآیند و همچون کوهی هستند!
فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«۲۵»
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟!
(لابشئ من آلائک رب اکذب)
(هیچ کدام ازنعمتهای توراای پرورش دهنده ام دروغ نمی پندارم)
کُلُّ مَنْ عَلَیهَا فَانٍ«۲۶»
همه کسانی که روی آن [= زمین] هستند فانی میشوند،
وَیبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ«۲۷»
و تنها ذات ذوالجلال و گرامی پروردگارت باقی میماند!
فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«۲۸»
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟!
(لابشئ من آلائک رب اکذب)
(هیچ کدام ازنعمتهای توراای پرورش دهنده ام دروغ نمی پندارم)
یسْأَلُهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ کُلَّ یوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ«۲۹»
تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند از او تقاضا میکنند، و او هر روز در شأن و کاری است!
فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«۳۰»
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟!
(لابشئ من آلائک رب اکذب)
(هیچ کدام ازنعمتهای توراای پرورش دهنده ام دروغ نمی پندارم)
سَنَفْرُغُ لَکُمْ أَیهَ الثَّقَلَانِ«۳۱»
بزودی به حساب شما میپردازیم ای دو گروه انس و جن!
فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«۳۲»
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟!
(لابشئ من آلائک رب اکذب)
(هیچ کدام ازنعمتهای توراای پرورش دهنده ام دروغ نمی پندارم)
یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانْفُذُوا لَا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ«۳۳»
ای گروه جن و انس! اگر میتوانید از مرزهای آسمانها و زمین بگذرید، پس بگذرید، ولی هرگز نمیتوانید، مگر با نیرویی (فوق العاده)!
فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«۳۴»
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟!
(لابشئ من آلائک رب اکذب)
(هیچ کدام ازنعمتهای توراای پرورش دهنده ام دروغ نمی پندارم)
یرْسَلُ عَلَیکُمَا شُوَاظٌ مِنْ نَارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنْتَصِرَانِ«۳۵»
شعلههایی از آتش بیدود، و دودهایی متراکم بر شما فرستاده میشود؛ و نمیتوانید از کسی یاری بطلبید!
فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«۳۶»
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟!
(لابشئ من آلائک رب اکذب)
(هیچ کدام ازنعمتهای توراای پرورش دهنده ام دروغ نمی پندارم)
فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَکَانَتْ وَرْدَهً کَالدِّهَانِ«۳۷»
در آن هنگام که آسمان شکافته شود و همچون روغن مذاب گلگون گردد (حوادث هولناکی رخ میدهد که تاب تحمل آن را نخواهید داشت)!
فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«۳۸»
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟!
(لابشئ من آلائک رب اکذب)
(هیچ کدام ازنعمتهای توراای پرورش دهنده ام دروغ نمی پندارم)
فَیوْمَئِذٍ لَا یسْأَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَلَا جَانٌّ«۳۹»
در آن روز هیچ کس از انس و جن از گناهش سؤال نمیشود (و همه چیز روشن است)!
فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«۴۰»
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟!
یعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیمَاهُمْ فَیؤْخَذُ بِالنَّوَاصِی وَالْأَقْدَامِ«۴۱»
مجرمان از چهرههایشان شناخته میشوند؛ و آنگاه آنها را از موهای پیش سر، و پاهایشان میگیرند (و به دوزخ میافکنند)!
فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«۴۲»
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟!
(لابشئ من آلائک رب اکذب)
(هیچ کدام ازنعمتهای توراای پرورش دهنده ام دروغ نمی پندارم)
هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی یکَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ«۴۳»
این همان دوزخی است که مجرمان آن را انکار میکردند!
یطُوفُونَ بَینَهَا وَبَینَ حَمِیمٍ آنٍ«۴۴»
امروز در میان آن و آب سوزان در رفت و آمدند!
فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«۴۵»
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟!
(لابشئ من آلائک رب اکذب)
(هیچ کدام ازنعمتهای توراای پرورش دهنده ام دروغ نمی پندارم)
وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ«۴۶»
و برای کسی که از مقام پروردگارش بترسد، دو باغ بهشتی است!
فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«۴۷»
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟!
(لابشئ من آلائک رب اکذب)
(هیچ کدام ازنعمتهای توراای پرورش دهنده ام دروغ نمی پندارم)
ذَوَاتَا أَفْنَانٍ«۴۸»
(آن دو باغ بهشتی) دارای انواع نعمتها و درختان پرطراوت است!
فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«۴۹»
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟!
فِیهِمَا عَینَانِ تَجْرِیانِ«۵۰»
در آنها دو چشمه همیشه جاری است!
فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«۵۱»
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟!
(لابشئ من آلائک رب اکذب)
(هیچ کدام ازنعمتهای توراای پرورش دهنده ام دروغ نمی پندارم)
فِیهِمَا مِنْ کُلِّ فَاکِهَهٍ زَوْجَانِ«۵۲»
در آن دو، از هر میوهای دو نوع وجود دارد (هر یک از دیگری بهتر)!
فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«۵۳»
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟!
(لابشئ من آلائک رب اکذب)
(هیچ کدام ازنعمتهای توراای پرورش دهنده ام دروغ نمی پندارم)
مُتَّکِئِینَ عَلَى فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَجَنَى الْجَنَّتَینِ دَانٍ«۵۴»
این در حالی است که آنها بر فرشهایی تکیه کردهاند با آسترهائی از دیبا و ابریشم، و میوههای رسیده آن دو باغ بهشتی در دسترس است!
فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«۵۵»
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟!
(لابشئ من آلائک رب اکذب)
(هیچ کدام ازنعمتهای توراای پرورش دهنده ام دروغ نمی پندارم)
فِیهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ یطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ«۵۶»
در آن باغهای بهشتی زنانی هستند که جز به همسران خود عشق نمیورزند؛ و هیچ انس و جن پیش از اینها با آنان تماس نگرفته است.
فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«۵۷»
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟!
(لابشئ من آلائک رب اکذب)
(هیچ کدام ازنعمتهای توراای پرورش دهنده ام دروغ نمی پندارم)
کَأَنَّهُنَّ الْیاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ«۵۸»
آنها همچون یاقوت و مرجانند!
فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«۵۹»
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟!
(لابشئ من آلائک رب اکذب)
(هیچ کدام ازنعمتهای توراای پرورش دهنده ام دروغ نمی پندارم)
هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ«۶۰»
آیا جزای نیکی جز نیکی است؟!
فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«۶۱»
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟!
(لابشئ من آلائک رب اکذب)
(هیچ کدام ازنعمتهای توراای پرورش دهنده ام دروغ نمی پندارم)
وَمِنْ دُونِهِمَا جَنَّتَانِ«۶۲»
و پایین تر از آنها، دو باغ بهشتی دیگر است.
فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«۶۳»
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟!
(لابشئ من آلائک رب اکذب)
(هیچ کدام ازنعمتهای توراای پرورش دهنده ام دروغ نمی پندارم)
مُدْهَامَّتَانِ«۶۴»
هر دو خرم و سرسبزند!
فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«۶۵»
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟!
(لابشئ من آلائک رب اکذب)
(هیچ کدام ازنعمتهای توراای پرورش دهنده ام دروغ نمی پندارم)
فِیهِمَا عَینَانِ نَضَّاخَتَانِ«۶۶»
در آنها دو چشمه جوشنده است!
فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«۶۷»
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟!
(لابشئ من آلائک رب اکذب)
(هیچ کدام ازنعمتهای توراای پرورش دهنده ام دروغ نمی پندارم)
فِیهِمَا فَاکِهَهٌ وَنَخْلٌ وَرُمَّانٌ«۶۸»
در آنها میوههای فراوان و درخت خرما و انار است!
فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«۶۹»
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟!
(لابشئ من آلائک رب اکذب)
(هیچ کدام ازنعمتهای توراای پرورش دهنده ام دروغ نمی پندارم)
فِیهِنَّ خَیرَاتٌ حِسَانٌ«۷۰»
و در آن باغهای بهشتی زنانی نیکو خلق و زیبایند!
فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«۷۱»
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟!
حُورٌ مَقْصُورَاتٌ فِی الْخِیامِ«۷۲»
حوریانی که در خیمههای بهشتی مستورند!
فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«۷۳»
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟!
(لابشئ من آلائک رب اکذب)
(هیچ کدام ازنعمتهای توراای پرورش دهنده ام دروغ نمی پندارم)
لَمْ یطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ«۷۴»
هیچ انس و جن پیش از ایشان با آنها تماس نگرفته (و دوشیزهاند)!
فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«۷۵»
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟!
(لابشئ من آلائک رب اکذب)
(هیچ کدام ازنعمتهای توراای پرورش دهنده ام دروغ نمی پندارم)
مُتَّکِئِینَ عَلَى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَعَبْقَرِی حِسَانٍ«۷۶»
این در حالی است که بهشتیان بر تختهایی تکیه زدهاند که با بهترین و زیباترین پارچههای سبزرنگ پوشانده شده است.
فَبِأَی آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ«۷۷»
پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟!
(لابشئ من آلائک رب اکذب)
(هیچ کدام ازنعمتهای توراای پرورش دهنده ام دروغ نمی پندارم)
تَبَارَکَ اسْمُ رَبِّکَ ذِی الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ«۷۸»
پربرکت و زوالناپذیر است نام پروردگار صاحب جلال و بزرگوار تو!
۱۴: هرکس شبانه برخواندن سوره یس مداومت داشته باشدوبمیرد
سوره یس :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ یس«۱»
یس.
وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ«۲»
سوگند به قرآن حکیم.
إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ«۳»
که تو قطعا از رسولان (خداوند) هستی،
عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ«۴»
بر راهی راست (قرار داری)؛
تَنْزِیلَ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ«۵»
این قرآنی است که از سوی خداوند عزیز و رحیم نازل شده است
لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أُنْذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ«۶»
تا قومی را بیم دهی که پدرانشان انذار نشدند، از این رو آنان غافلند!
لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلَى أَکْثَرِهِمْ فَهُمْ لَا یؤْمِنُونَ«۷»
فرمان (الهی) درباره بیشتر آنها تحقق یافته، به همین جهت ایمان نمیآورند!
إِنَّا جَعَلْنَا فِی أَعْنَاقِهِمْ أَغْلَالًا فَهِی إِلَى الْأَذْقَانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ«۸»
ما در گردنهای آنان غلهایی قرار دادیم که تا چانهها ادامه دارد و سرهای آنان را به بالا نگاه داشته است!
وَجَعَلْنَا مِنْ بَینِ أَیدِیهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَینَاهُمْ فَهُمْ لَا یبْصِرُونَ«۹»
و در پیش روی آنان سدی قرار دادیم، و در پشت سرشان سدی؛ و چشمانشان را پوشاندهایم، لذا نمیبینند!
وَسَوَاءٌ عَلَیهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا یؤْمِنُونَ«۱۰»
برای آنان یکسان است: چه انذارشان کنی یا نکنی، ایمان نمیآورند!
إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ وَخَشِی الرَّحْمَنَ بِالْغَیبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَهٍ وَأَجْرٍ کَرِیمٍ«۱۱»
تو فقط کسی را انذار میکنی که از این یادآوری (الهی) پیروی کند و از خداوند رحمان در نهان بترسد؛ چنین کسی را به آمرزش و پاداشی پرارزش بشارت ده!
إِنَّا نَحْنُ نُحْیی الْمَوْتَى وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَکُلَّ شَیءٍ أَحْصَینَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ«۱۲»
به یقین ما مردگان را زنده میکنیم و آنچه را از پیش فرستادهاند و تمام آثار آنها را می نویسیم؛ و همه چیز را در کتاب آشکار کنندهای برشمردهایم!
وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْیهِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ«۱۳»
و برای آنها، اصحاب قریه (انطاکیه) را مثال بزن هنگامی که فرستادگان خدا به سوی آنان آمدند؛
إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَیهِمُ اثْنَینِ فَکَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَیکُمْ مُرْسَلُونَ«۱۴»
هنگامی که دو نفر از رسولان را بسوی آنها فرستادیم، اما آنان رسولان (ما) را تکذیب کردند؛ پس برای تقویت آن دو، شخص سومی فرستادیم، آنها همگی گفتند: «ما فرستادگان (خدا) به سوی شما هستیم!»
قَالُوا مَا أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَمَا أَنْزَلَ الرَّحْمَنُ مِنْ شَیءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَکْذِبُونَ«۱۵»
اما آنان (در جواب) گفتند: «شما جز بشری همانند ما نیستید، و خداوند رحمان چیزی نازل نکرده، شما فقط دروغ میگویید!»
قَالُوا رَبُّنَا یعْلَمُ إِنَّا إِلَیکُمْ لَمُرْسَلُونَ«۱۶»
(رسولان ما) گفتند: «پروردگار ما آگاه است که ما قطعا فرستادگان (او) به سوی شما هستیم،
وَمَا عَلَینَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ«۱۷»
و بر عهده ما چیزی جز ابلاغ آشکار نیست!»
قَالُوا إِنَّا تَطَیرْنَا بِکُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّکُمْ وَلَیمَسَّنَّکُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِیمٌ«۱۸»
آنان گفتند: «ما شما را به فال بد گرفتهایم (و وجود شما را شوم میدانیم)، و اگر (از این سخنان) دست برندارید شما را سنگسار خواهیم کرد و شکنجه دردناکی از ما به شما خواهد رسید!
قَالُوا طَائِرُکُمْ مَعَکُمْ أَئِنْ ذُکِّرْتُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ«۱۹»
(رسولان) گفتند: «شومی شما از خودتان است اگر درست بیندیشید، بلکه شما گروهی اسرافکارید!»
وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَهِ رَجُلٌ یسْعَى قَالَ یا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ«۲۰»
و مردی (با ایمان) از دورترین نقطه شهر با شتاب فرا رسید، گفت: «ای قوم من! از فرستادگان (خدا) پیروی کنید!
اتَّبِعُوا مَنْ لَا یسْأَلُکُمْ أَجْرًا وَهُمْ مُهْتَدُونَ«۲۱»
از کسانی پیروی کنید که از شما مزدی نمیخواهند و خود هدایت یافتهاند!
وَمَا لِی لَا أَعْبُدُ الَّذِی فَطَرَنِی وَإِلَیهِ تُرْجَعُونَ«۲۲»
من چرا کسی را پرستش نکنم که مرا آفریده، و همگی به سوی او بازگشت داده میشوید؟!
أَأَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَهً إِنْ یرِدْنِ الرَّحْمَنُ بِضُرٍّ لَا تُغْنِ عَنِّی شَفَاعَتُهُمْ شَیئًا وَلَا ینْقِذُونِ«۲۳»
آیا غیر از او معبودانی را انتخاب کنم که اگر خداوند رحمان بخواهد زیانی به من برساند، شفاعت آنها کمترین فایدهای برای من ندارد و مرا (از مجازات او) نجات نخواهند داد!
إِنِّی إِذًا لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ«۲۴»
اگر چنین کنم، من در گمراهی آشکاری خواهم بود!
إِنِّی آمَنْتُ بِرَبِّکُمْ فَاسْمَعُونِ«۲۵»
(به همین دلیل) من به پروردگارتان ایمان آوردم؛ پس به سخنان من گوش فرا دهید!»
قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّهَ قَالَ یا لَیتَ قَوْمِی یعْلَمُونَ«۲۶»
(سرانجام او را شهید کردند و) به او گفته شد: «وارد بهشت شو!» گفت: «ای کاش قوم من میدانستند…
بِمَا غَفَرَ لِی رَبِّی وَجَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِینَ«۲۷»
که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامیداشتگان قرار داده است!»
وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا کُنَّا مُنْزِلِینَ«۲۸»
و ما بعد از او بر قومش هیچ لشکری از آسمان نفرستادیم، و هرگز سنت ما بر این نبود؛
إِنْ کَانَتْ إِلَّا صَیحَهً وَاحِدَهً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ«۲۹»
(بلکه) فقط یک صیحه آسمانی بود، ناگهان همگی خاموش شدند!
یا حَسْرَهً عَلَى الْعِبَادِ مَا یأْتِیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا کَانُوا بِهِ یسْتَهْزِئُونَ«۳۰»
افسوس بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا میکردند!
أَلَمْ یرَوْا کَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَیهِمْ لَا یرْجِعُونَ«۳۱»
آیا ندیدند چقدر از اقوام پیش از آنان را (بخاطر گناهانشان) هلاک کردیم، آنها هرگز به سوی ایشان بازنمیگردند (و زنده نمیشوند)!
وَإِنْ کُلٌّ لَمَّا جَمِیعٌ لَدَینَا مُحْضَرُونَ«۳۲»
و همه آنان (روز قیامت) نزد ما احضار میشوند!
وَآیهٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَیتَهُ أَحْیینَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبًّا فَمِنْهُ یأْکُلُونَ«۳۳»
زمین مرده برای آنها آیتی است، ما آن را زنده کردیم و دانههای (غذایی) از آن خارج ساختیم که از آن میخورند؛
وَجَعَلْنَا فِیهَا جَنَّاتٍ مِنْ نَخِیلٍ وَأَعْنَابٍ وَفَجَّرْنَا فِیهَا مِنَ الْعُیونِ«۳۴»
و در آن باغهایی از نخلها و انگورها قرار دادیم و چشمههایی از آن جاری ساختیم،
لِیأْکُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَمَا عَمِلَتْهُ أَیدِیهِمْ أَفَلَا یشْکُرُونَ«۳۵»
تا از میوه آن بخورند در حالی که دست آنان هیچ دخالتی در ساختن آن نداشته است! آیا شکر خدا را بجا نمیآورند؟!
سُبْحَانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْوَاجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنْفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا یعْلَمُونَ«۳۶»
منزه است کسی که تمام زوجها را آفرید، از آنچه زمین میرویاند، و از خودشان، و از آنچه نمیدانند!
وَآیهٌ لَهُمُ اللَّیلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُمْ مُظْلِمُونَ«۳۷»
شب (نیز) برای آنها نشانهای است (از عظمت خدا)؛ ما روز را از آن برمیگیریم، ناگهان تاریکی آنان را فرا میگیرد!
وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ«۳۸»
و خورشید (نیز برای آنها آیتی است) که پیوسته بسوی قرارگاهش در حرکت است؛ این تقدیر خداوند قادر و داناست.
وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ«۳۹»
و برای ماه منزلگاههایی قرار دادیم، (و هنگامی که این منازل را طی کرد) سرانجام بصورت «شاخه کهنه قوسی شکل و زرد رنگ خرما» در میآید.
لَا الشَّمْسُ ینْبَغِی لَهَا أَنْ تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّیلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَکُلٌّ فِی فَلَکٍ یسْبَحُونَ«۴۰»
نه خورشید را سزاست که به ماه رسد، و نه شب بر روز پیشی میگیرد؛ و هر کدام در مسیر خود شناورند.
وَآیهٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّیتَهُمْ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ«۴۱»
نشانهای (دیگر از عظمت پروردگار) برای آنان است که ما فرزندانشان را در کشتیهایی پر (از وسایل و بارها) حمل کردیم.
وَخَلَقْنَا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ مَا یرْکَبُونَ«۴۲»
و برای آنها مرکبهای دیگری همانند آن آفریدیم.
وَإِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَرِیخَ لَهُمْ وَلَا هُمْ ینْقَذُونَ«۴۳»
و اگر بخواهیم آنها را غرق میکنیم بطوری که نه فریادرسی داشته باشند و نه نجات داده شوند!
إِلَّا رَحْمَهً مِنَّا وَمَتَاعًا إِلَى حِینٍ«۴۴»
مگر اینکه رحمت ما شامل حال آنان شود، و تا زمان معینی از این زندگی بهره گیرند!
وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَینَ أَیدِیکُمْ وَمَا خَلْفَکُمْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ«۴۵»
و هرگاه به آنها گفته شود: «از آنچه پیش رو و پشت سر شماست [= از عذابهای الهی] بترسید تا مشمول رحمت الهی شوید!» (اعتنا نمیکنند).
وَمَا تَأْتِیهِمْ مِنْ آیهٍ مِنْ آیاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا کَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِینَ«۴۶»
و هیچ آیهای از آیات پروردگارشان برای آنها نمیآید مگر اینکه از آن رویگردان می شوند.
وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَنْ لَوْ یشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ«۴۷»
و هنگامی که به آنان گفته شود: «از آنچه خدا به شما روزی کرده انفاق کنید!»، کافران به مؤمنان میگویند: «آیا ما کسی را اطعام کنیم که اگر خدا میخواست او را اطعام میکرد؟! (پس خدا خواسته است او گرسنه باشد)، شما فقط در گمراهی آشکارید»!
وَیقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ«۴۸»
آنها میگویند: «اگر راست میگویید، این وعده (قیامت) کی خواهد بود؟!
مَا ینْظُرُونَ إِلَّا صَیحَهً وَاحِدَهً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ یخِصِّمُونَ«۴۹»
(اما)جز این انتظار نمیکشند که یک صیحه عظیم (آسمانی) آنها را فراگیرد، در حالی که مشغول جدال (در امور دنیا) هستند.
فَلَا یسْتَطِیعُونَ تَوْصِیهً وَلَا إِلَى أَهْلِهِمْ یرْجِعُونَ«۵۰»
(چنان غافلگیر میشوند که حتی) نمیتوانند وصیتی کنند یا به سوی خانواده خود بازگردند!
وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَإِذَا هُمْ مِنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ ینْسِلُونَ«۵۱»
(بار دیگر) در «صور» دمیده میشود، ناگهان آنها از قبرها، شتابان به سوی (دادگاه) پروردگارشان میروند!
قَالُوا یا وَیلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ«۵۲»
میگویند: «ای وای بر ما! چه کسی ما را از خوابگاهمان برانگیخت؟! (آری) این همان است که خداوند رحمان وعده داده، و فرستادگان (او) راست گفتند!»
إِنْ کَانَتْ إِلَّا صَیحَهً وَاحِدَهً فَإِذَا هُمْ جَمِیعٌ لَدَینَا مُحْضَرُونَ«۵۳»
صیحه واحدی بیش نیست، (فریادی عظیم برمیخیزد) ناگهان همگی نزد ما احضار میشوند!
فَالْیوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیئًا وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ«۵۴»
(و به آنها گفته میشود:) امروز به هیچ کس ذرهای ستم نمیشود، و جز آنچه را عمل میکردید جزا داده نمیشوید!
إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّهِ الْیوْمَ فِی شُغُلٍ فَاکِهُونَ«۵۵»
بهشتیان، امروز به نعمتهای خدا مشغول و مسرورند.
هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِی ظِلَالٍ عَلَى الْأَرَائِکِ مُتَّکِئُونَ«۵۶»
آنها و همسرانشان در سایههای (قصرها و درختان بهشتی) بر تختها تکیه زدهاند.
لَهُمْ فِیهَا فَاکِهَهٌ وَلَهُمْ مَا یدَّعُونَ«۵۷»
برای آنها در بهشت میوه بسیار لذتبخشی است، و هر چه بخواهند در اختیار آنان خواهد بود!
سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ«۵۸»
بر آنها سلام (و درود الهی) است؛ این سخنی است از سوی پروردگاری مهربان!
وَامْتَازُوا الْیوْمَ أَیهَا الْمُجْرِمُونَ«۵۹»
(و به آنها میگویند:) جدا شوید امروز ای گنهکاران!
أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیکُمْ یا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ«۶۰»
آیا با شما عهد نکردم ای فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او برای شما دشمن آشکاری است؟!
وَأَنِ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ«۶۱»
و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم این است؟!
وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنْکُمْ جِبِلًّا کَثِیرًا أَفَلَمْ تَکُونُوا تَعْقِلُونَ«۶۲»
او گروه زیادی از شما را گمراه کرد، آیا اندیشه نکردید؟!
هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ«۶۳»
این همان دوزخی است که به شما وعده داده میشد!
اصْلَوْهَا الْیوْمَ بِمَا کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ«۶۴»
امروز وارد آن شوید و به خاطر کفری که داشتید به آتش آن بسوزید!
الْیوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُکَلِّمُنَا أَیدِیهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا کَانُوا یکْسِبُونَ«۶۵»
امروز بر دهانشان مهر مینهیم، و دستهایشان با ما سخن میگویند و پاهایشان کارهایی را که انجام میدادند شهادت میدهند!
وَلَوْ نَشَاءُ لَطَمَسْنَا عَلَى أَعْینِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّى یبْصِرُونَ«۶۶»
و اگر بخواهیم چشمانشان را محو کنیم؛ سپس برای عبور از راه، میخواهند بر یکدیگر پیشی بگیرند، اما چگونه میتوانند ببینند؟!
وَلَوْ نَشَاءُ لَمَسَخْنَاهُمْ عَلَى مَکَانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطَاعُوا مُضِیا وَلَا یرْجِعُونَ«۶۷»
و اگر بخواهیم آنها را در جای خود مسخ میکنیم (و به مجسمههایی بیروح مبدل میسازیم) تا نتوانند راه خود را ادامه دهند یا به عقب برگردند!
وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَفَلَا یعْقِلُونَ«۶۸»
هر کس را طول عمر دهیم، در آفرینش واژگونهاش میکنیم (و به ناتوانی کودکی باز میگردانیم)؛ آیا اندیشه نمیکنند؟!
وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا ینْبَغِی لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِینٌ«۶۹»
ما هرگز شعر به او [= پیامبر] نیاموختیم، و شایسته او نیست (شاعر باشد)؛ این (کتاب آسمانی) فقط ذکر و قرآن مبین است!
لِینْذِرَ مَنْ کَانَ حَیا وَیحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْکَافِرِینَ«۷۰»
تا افرادی را که زندهاند بیم دهد (و بر کافران اتمام حجت شود) و فرمان عذاب بر آنان مسلم گردد!
أَوَلَمْ یرَوْا أَنَّا خَلَقْنَا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَیدِینَا أَنْعَامًا فَهُمْ لَهَا مَالِکُونَ«۷۱»
آیا ندیدند که از آنچه با قدرت خود به عمل آوردهایم چهارپایانی برای آنان آفریدیم که آنان مالک آن هستند؟!
وَذَلَّلْنَاهَا لَهُمْ فَمِنْهَا رَکُوبُهُمْ وَمِنْهَا یأْکُلُونَ«۷۲»
و آنها را رام ایشان ساختیم، هم مرکب آنان از آن است و هم از آن تغذیه میکنند؛
وَلَهُمْ فِیهَا مَنَافِعُ وَمَشَارِبُ أَفَلَا یشْکُرُونَ«۷۳»
و برای آنان بهرههای دیگری در آن (حیوانات) است و نوشیدنیهائی گوارا؛ آیا با این حال شکرگزاری نمیکنند؟!
وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَهً لَعَلَّهُمْ ینْصَرُونَ«۷۴»
آنان غیر از خدا معبودانی برای خویش برگزیدند به این امید که یاری شوند!
لَا یسْتَطِیعُونَ نَصْرَهُمْ وَهُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ«۷۵»
ولی آنها قادر به یاری ایشان نیستند، و این (عبادتکنندگان در قیامت) لشکری برای آنها خواهند بود که در آتش دوزخ احضار میشوند!
فَلَا یحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ مَا یسِرُّونَ وَمَا یعْلِنُونَ«۷۶»
پس سخنانشان تو را غمگین نسازد، ما آنچه را پنهان میدارند و آنچه را آشکار میکنند میدانیم!
أَوَلَمْ یرَ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ نُطْفَهٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُبِینٌ«۷۷»
آیا انسان نمیداند که ما او را از نطفهای بیارزش آفریدیم؟! و او (چنان صاحب قدرت و شعور و نطق شد که) به مخاصمه آشکار (با ما) برخاست!
وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِی خَلْقَهُ قَالَ مَنْ یحْیی الْعِظَامَ وَهِی رَمِیمٌ«۷۸»
و برای ما مثالی زد و آفرینش خود را فراموش کرد و گفت: «چه کسی این استخوانها را زنده میکند در حالی که پوسیده است؟!»
قُلْ یحْییهَا الَّذِی أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّهٍ وَهُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ«۷۹»
بگو: «همان کسی آن را زنده میکند که نخستین بار آن را آفرید؛ و او به هر مخلوقی داناست!
الَّذِی جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ«۸۰»
همان کسی که برای شما از درخت سبز، آتش آفرید و شما بوسیله آن، آتش میافروزید!»
أَوَلَیسَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ یخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلَى وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِیمُ«۸۱»
آیا کسی که آسمانها و زمین را آفرید، نمیتواند همانند آنان [= انسانهای خاک شده] را بیافریند؟! آری (میتواند)، و او آفریدگار داناست!
إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیئًا أَنْ یقُولَ لَهُ کُنْ فَیکُونُ«۸۲»
فرمان او چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند، تنها به آن میگوید: «موجود باش!»، آن نیز بیدرنگ موجود میشود!
فَسُبْحَانَ الَّذِی بِیدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیءٍ وَإِلَیهِ تُرْجَعُونَ«۸۳»
پس منزه است خداوندی که مالکیت و حاکمیت همه چیز در دست اوست؛ و شما را به سوی او بازمیگردانند!
اهمیت نماز درکلام معصومین (ع)
۱۵: هرکس صدرکعت نمازبخواند( پنجاه نمازدورکعتی)
درهررکعت سوره حمد یک بار
وسوره اخلاص ده مرتبه
اگردران سال بمیردشهیداست
اهمیت مسلمان شدن
(اشهد ان لااله الا الله واشهدان محمد رسول الله ) وسپس ایمان(اشهدان علیا ولی الله ) آوردن درکلام معصومین (ع)
۱۶: هرمومنی که مریض شود ودرمریضی بمیرد شهیداست
۱۷: مرد وزن مومن هرگونه که بمیرند شهیداند
اهمیت خودسازی درکلام معصومین (ع)
۱۸: کسی که با نفس خود با خضوع وخشوع وقیام شب وروزه داری وغیر اینها مبارزه میکند چنین فردی اگربااین کارها ازدنیابرود وبمیرد شهید است
اهمیت عشق درکلام معصومین (ع)
۱۹: اگر عاشق بمیرد شهیداست
اهمیت وضو در کلام معصومین (ع)
۲۰: کسی که با وضوبگیرد وبا وضوبمیردشهیداست
۲۱: کسی که ازهوای سرد نترسد ووضوبگیرد وبراثراب وضووسرمابمیرد شهید است
اهمیت مسلمان غریب درکلام معصومین (ع)
۲۲: اگرغریب درقربت خود بمیرد شهیداست
اهمیت کمک ومساعدت مالی به رزمندگان اسلام درکلام معصومین (ع)
۲۳: کمک کننده به مجاهدین اگرکشته شود وبمیردشهیداست
اهمیت انجام وصیت میت درامرحج
در کلام معصومین (ع)
۲۴: کسی که وصیت مرده مسلمان درامرحج را انجام دهد تا یک سال اگربمیرد شهیداست
اهمیت ترس ازخداوند درکلام معصومین (ع)
۲۵: کسی که از ترس خدا بمیرد شهید است
اهمیت کشته شده در دریا در کلام معصومین (ع)
۲۶: شهید درآب مانند دوشهیدخشکی است
اهمیت خانواده در کلام معصومین (ع)
۲۷: کسی که درمظلومیت خودکشته شود شهید است
۲۸: کسی که درحمایت ازدارائی خودکشته شود شهید است
۲۹: کسی که درحمایت ازخانواده اش کشته شود شهید است
۳۰: کسی که درحمایت ازدینش کشته شود شهید است
۳۱: کسی که درحمایت از زیادی دارائی خودکشته شود شهید است
۳۲: کسی که درحمایت از مالش واسباب ووسایلش وخودش کشته شود شهید است
اهمیت امرکننده بمعروف ونهی کننده ازمنکردر کلام معصومین (ع)
۳۳: امربمعروف وناهی ازمنکر شهیداست
اهمیت دعا درکلام معصومین (ع)
۳۴:هرکس شب این دعا( اللهم إنک حی لا یموت…) بخواند وبمیردشهیداست
دعا این است:
اللهم إنک حی لا یموت ، وصادق لا یکذب ، وقاهر لا یقهر ، وبدئ لا ینفد وقریب لا یبعد ، وقادر لا یضاد ، وغافر لا یظلم ، وصمد لا یطعم ، وقیوم لا ینام ومجیب لا یسأم ، وجبار لا یعان ، وعظیم لا یرام ، وعالم لا یعلم ، وقوی لا یضعف وحلیم لا یجهل ، وجلیل لا یوصف ، ووفی لا یخلف ، وغالب لا یغلب ، وعادل لا یحیف ، وغنی لا یفتقر ، وکبیر لا یغادر ، وحکیم لا یجور ، ووکیل لا یحیف ، وفرد لا یستشیر ، ووهاب لا یمل ، وعزیز لا یستذل ، وسمیع لا یذهل ، وجواد لا یبخل وحافظ لا یغفل ، وقائم لا یسهو ، ودائم لا یفنى ، ومحتجب لا یرى ، وباق لا یبلى وواحد لا یشبه ، ومقتدر لا ینازع . یا کریم الجواد المتکرم ، یا ظاهر یا قاهر ، أنت القادر المقتدر ، یا عزیز المتعزز یا من ینادی من کل فج عمیق بألسنه شتى ولغات مختلفه ، وحوائج متتابعه ، ولا یشغلک شئ عن شئ ، أنت الذی لا یفنیک الدهور ، ولا تحیط بک الأمکنه ولا تأخذک سنه ولا نوم ، صل على محمد وآل محمد ، ویسر لی ما أخاف عسره وفرج عنی ما أخاف کربه ، وسهل لی ما أخاف حزونته ، سبحانک لا إله إلا أنت إنی کنت من الظالمین ، یا أرحم الراحمین
۳۵: هرکس این دعا(اللهم إنک حی لا تموت وصادق لا تکذب ….- الدعاء )بخواند وبمیردشهیداست
دعا این است:
اللهم إنک حی لا یموت ، وصادق لا یکذب ، وقاهر لا یقهر ، وبدئ لا ینفد وقریب
لا یبعد ، وقادر لا یضاد ، وغافر لا یظلم ، وصمد لا یطعم ، وقیوم لا ینام ومجیب لا یسأم ، وجبار لا یعان ، وعظیم لا یرام ، وعالم لا یعلم ، وقوی لا یضعف وحلیم لا یجهل ، وجلیل لا یوصف ، ووفی لا یخلف ، وغالب لا یغلب ، وعادل لا یحیف ، وغنی لا یفتقر ، وکبیر لا یغادر ، وحکیم لا یجور ، ووکیل لا یحیف ، وفرد لا یستشیر ، ووهاب لا یمل ، وعزیز لا یستذل ، وسمیع لا یذهل ، وجواد لا یبخل وحافظ لا یغفل ، وقائم لا یسهو ، ودائم لا یفنى ، ومحتجب لا یرى ، وباق لا یبلى وواحد لا یشبه ، ومقتدر لا ینازع . یا کریم الجواد المتکرم ، یا ظاهر یا قاهر ، أنت القادر المقتدر ، یا عزیز المتعزز یا من ینادی من کل فج عمیق بألسنه شتى ولغات مختلفه ، وحوائج متتابعه ، ولا یشغلک شئ عن شئ ، أنت الذی لا یفنیک الدهور ، ولا تحیط بک الأمکنه ولا تأخذک سنه ولا نوم ، صل على محمد وآل محمد ، ویسر لی ما أخاف عسره وفرج عنی ما أخاف کربه ، وسهل لی ما أخاف حزونته ، سبحانک لا إله إلا أنت إنی کنت من الظالمین ، یا أرحم الراحمین
۳۵: هرکس دعای جوشن کبیر بخواند وبمیردشهیداست
دعا این است
(۱) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا اَللّهُ یا رَحْمنُ یا رَحیمُ یا کَریمُ یا
خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى خدا اى بخشاینده اى مهربان اى بزرگوار اى
مُقیمُ یا عَظیمُ یا قَدیمُ یا عَلیمُ یا حَلیمُ یا حَکیمُ سُبْحانَکَ یا لا اِلهَ
برپا دارنده اى بزرگ اى قدیم اى دانا اى بردبار اى فرزانه منزهى تو اى که معبودى جز
اِلاّ اَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ یا رَبِّ (۲) یا سَیِّدَ السّاداتِ
تو نیست فریاد فریاد بِرَهان ما را از آتش اى پروردگار من (۲) اى آقاى آقایان
یا مُجیبَ الدَّعَواتِ یا رافِعَ الدَّرَجاتِ یا وَلِىَّ الْحَسَناتِ یا غافِرَ
اى اجابت کننده دعاها اى بالا برنده مرتبه ها اى صاحب هر نیکى اى آمرزنده
الْخَطیئاَّتِ یا مُعْطِىَ الْمَسْئَلاتِ یا قابِلَ التَّوْباتِ یا سامِعَ
گناهان اى دهنده خواسته ها اى پذیرنده توبه ها اى شنونده
الاْصْواتِ یا عالِمَ الْخَفِیّاتِ یا دافِعَ الْبَلِیّاتِ (۳) یا خَیْرَالْغافِرینَ یا
صداها اى داناى اسرار پنهانى اى برطرف کننده بلاها (۳) اى بهترین آمرزندگان اى
خَیْرَ الْفاتِحینَ یا خَیْرَ النّاصِرینَ یا خَیْرَ الْحاکِمینَ یا خَیْرَ الرّازِقینَ
بهترین گشایندگان اى بهترین یاران اى بهترین حاکمان اى بهترین روزى دهان
یا خَیْرَ الْوارِثینَ یا خَیْرَ الْحامِدینَ یا خَیْرَ الذّاکِرینَ یا خَیْرَ
اى بهترین ارث بران اى بهترین ستایشگران اى بهترین یادکنندگان اى بهترین
الْمُنْزِلینَ یا خَیْرَ الْمُحْسِنینَ (۴) یا مَنْ لَهُ الْعِزَّهُ وَالْجَمالُ یا مَنْ لَهُ
فرو فرستندگان اى بهترین احسان کنندگان (۴) اى که عزت و زیبایى از آن اوست اى که
الْقُدْرَهُ وَالْکَمالُ یا مَنْ لَهُ الْمُلْکُ وَالْجَلالُ یا مَنْ هُوَ الْکَبیرُ الْمُتَعالُِ
نیرو و کمال از آن او است اى که پادشاهى و جلال از آن او است اى که بزرگ و برتر او است
یا مُنْشِىءَ الْسَّحابِ الثِّقالِ یا مَنْ هُوَ شَدیدُ الْمِحالِ یا مَنْ هُوَ
اى پدید آرنده ابرهاى سنگین اى که او سخت کیفر (یا سخت نیرو) است اى که او
فَوْقَ کُلِّ نُورٍ یا نُوراً لَیْسَ کَمِثْلِهِ نُورٌ (۴۸)یا مَنْ عَطاَّئُهُ شَریفٌ یا
بالاى هر نور اى نورى که مانندش نورى نیست (۴۸) اى که عطا و بخشش شریف و ارجمند است اى
مَنْ فِعْلُهُ لَطیفٌ یا مَنْ لُطْفُهُ مُقیمٌ یا مَنْ اِحْسانُهُ قَدیمٌ یا مَنْ قَوْلُهُ
که کارش دقیق است اى که لطفش پایدار است اى که احسانش دیرینه است اى که گفتارش
حَقُّ یا مَنْ وَعْدُهُ صِدْقٌ یا مَنْ عَفْوُهُ فَضْلٌ یا مَنْ عَذابُهُ عَدْلٌ یا مَنْ
حق است اى که وعده اش راست است اى که گذشتش فضل است اى که کیفرش از روى عدل است که
ذِکْرُهُ حُلْوٌیا مَنْ فَضْلُهُ عَمیمٌ (۴۹)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا
ذکرش شیرین است اى که فضلش عمومى است (۴۹) خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى
مُسَهِّلُ یا مُفَصِّلُ یا مُبَدِّلُ یا مُذَلِّلُ یا مُنَزِّلُ یا مُنَوِّلُ یا مُفْضِلُ یا
هموار کننده راهها اى جدا کننده اى تبدیل کننده اى خوار کننده اى فرود آرنده اى جایزه ده اى فزون بخش اى
مُجْزِلُ یا مُمْهِلُ یا مُجْمِلُ (۵۰)یا مَنْ یَرى وَلا یُرى یا مَنْ یَخْلُقُ
بزرگ عطا بخش اى مهلت ده اى نیکوبخش (۵۰) اى که ببیند ولى دیده نشود اى که بیافریند
وَلا یُخْلَقُ یا مَنْ یَهْدى وَلا یُهْدى یا مَنْ یُحْیى وَلا یُحْیى یا مَنْ
ولى کسى او را نیافریده اى که راهنمایى کند ولى راهنمایى نشود اى که زنده کنى ولى زنده نشده اى که
یَسْئَلُ وَلا یُسْئَلُ یا مَنْ یُطْعِمُ وَلا یُطْعَمُ یا مَنْ یُجیرُ وَلا یُجارُ عَلَیْهِ
بازخواست کند ولى کسى از او بازخواست نکند اى که بخوراند ولى خورانده نشود اى که پناه دهد ولى کسى او را پناه ندهد
یا مَنْ یَقْضى وَلا یُقْضى عَلَیْهِ یا مَنْ یَحْکُمُ وَلا یُحْکَمُ عَلَیْهِ یا مَنْ
اى که قضاوت کنى ولى قضاوت بر تو نشود اى که حکم کنى ولى کسى بر تو حکم نکند اى که
لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌ (۵۱)یا نِعْمَ الْحَسیبُ یا نِعْمَ
نزاید و نه زائیده شده و نیست برایش همتایى هیچکس (۵۱) اى نیکو حسابکش اى نیکو
الطَّبیبُ یا نِعْمَ الرَّقیبُ یا نِعْمَ الْقَریبُ یا نِعْمَ الْمُجیبُ یا نِعْمَ
طبیب اى نیکو نگهبان اى نیکو نزدیک اى نیکو پاسخ ده اى نیکو
الْحَبیبُ یا نِعْمَ الْکَفیلُ یا نِعْمَ الَوْکیلُ یا نِعْمَ الْمَوْلى یا نِعْمَ النَّصیرُ
دوست اى نیکو عهده دار اى نیکو وکیل اى نیکو سرور اى نیکو یاور
(۵۲)یا سُرُورَ الْعارِفینَ یا مُنَى الْمُحِبّینَ یا اَنیسَ الْمُریدینَ یا
(۵۲) اى مایه دلشادى عارفان اى آرزوى محبان اى همدم خواستاران اى
حَبیبَ التَّوّابینَ یا رازِقَ الْمُقِلّینَ یا رَجاَّءَ الْمُذْنِبینَ یا قُرَّهَ عَیْنِ
دوستدار توبه کنندگان اى روزى ده ناداران اى امید گنهکاران اى نورچشم
الْعابِدینَ یا مُنَفِّسَ عَنِ الْمَکْرُوبینَ یا مُفَرِّجَ عَنِ الْمَغْمُومینَ یا اِلهَ
پرستش کنندگان اى برطرف کننده اندوه اندوهناکان اى غمزداى غمزدگان اى معبود
الاْوَّلینَ وَالاْ خِرینَ (۵۳)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا رَبَّنا یا اِلهَنا
پیشنیان و پسینیان (۵۳) خدایا من از تو مى خواهم به حق نامت اى پروردگار ما اى معبود ما
یا سَیِّدَنا یا مَوْلینا یا ناصِرَنا یا حافِظَنا یا دَلیلَنا یا مُعینَنا یا حَبیبَنا
اى آقاى ما اى سرور ما اى یاور ما اى نگهدار ما اى راهنماى ما اى کمک کار ما اى محبوب ما
یا طَبیبَنا (۵۴)یا رَبَّ النَّبیّی نَ وَالاْبْرارِ یا رَبَّ الصِّدّی قی نَ وَالاْخْیارِ
اى طبیب ما (۵۴) اى پروردگار پیمبران و نیکوکاران اى پروردگار راستگویان و برگزیدگان
یا رَبَّ الْجَنَّهِ وَالنّارِ یا رَبَّ الصِّغارِ وَالْکِبارِ یا رَبَّ الْحُبُوبِ
اى پروردگار بهشت و دوزخ اى پروردگار کوچک و بزرگ اى پروردگار حبوبات
وَالثِّمارِ یا رَبَّ الاْنْهارِ وَالاْشْجارِ یا رَبَّ الصَّحارى وَالْقِفارِ یا
و میوه جات اى پروردگار نهرها و درختان اى پروردگار دشت و هامون اى
رَبَّ الْبَرارى وَالْبِحارِ یا رَبَّ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ یا رَبَّ الاْعْلانِ
پروردگار صحراها و دریاها اى پروردگار شب و روز اى پروردگار پیدا
وَالاْسْرارِ (۵۵)یا مَنْ نَفَذَ فى کُلِّ شَىْءٍ اَمْرُهُ یا مَنْ لَحِقَ بِکُلِّ شَىْءٍ
و نهان (۵۵) اى که در هر چیز دستورش نفوذ کرده اى که علمش به هر چیزى
عِلْمُهُ یا مَنْ بَلَغَتْ اِلى کُلِّ شَىْءٍ قُدْرَتُهُ یا مَنْ لا تُحْصِى الْعِبادُ نِعَمَهُ
تعلق یافته اى که قدرت و توانائیش به هر چیزى رسیده اى که بندگان شماره نعمتهایش را نتوانند
یا مَنْ لا تَبْلُغُ الْخَلاَّئِقُ شُکْرَهُ ی ا مَنْ لا تُدْرِکُ الاْفْه امُ جَلا لَهُ ی ا مَنْ
اى که خلائق از عهده شکرش برنیایند اى که عقول درک عظمت و جلالش نتوانند اى که
لا تَنالُ الاْوْهامُ کُنْهَهُ یا مَنِ الْعَظَمَهُ وَالْکِبْرِیآءُ رِداَّئُهُ یا مَنْ لا تَرُدُّ
اوهام و خیالات به کنه ذاتش نرسند اى که عظمت و بزرگى لباس او است اى که
الْعِبادُ قَضاَّئَهُ یا مَنْ لا مُلْکَ اِلاّ مُلْکُهُ یا مَنْ لاعَطاَّءَ اِلاّ عَطاَّئُهُ
بندگان از حکم او سرپیچى نتوانند اى که سلطنتى جز سلطنت او نیست اى که بخششى جز بخشش او نیست
(۵۶)یا مَنْ لَهُ الْمَثَلُ الاْعْلى یا مَنْ لَهُ الصِّفاتُ الْعُلْیا یا مَنْ لَهُ
(۵۶) اى که از آن اوست عالى ترین مثالها (که حجج الهیه باشند) اى که خاص اوست برترین اوصاف اى که از آن اوست
الاْخِرَهُ وَالاُْولى یا مَنْ لَهُ الْجَنَّهُ الْمَاْوى یا مَنْ لَهُ الاْ یاتُ الْکُبْرى
دنیا و آخرت اى که از آن او است بهشت آن جایگاه آسایش اى که براى اوست نشانه هاى بس بزرگ
یا مَنْ لَهُ الاْسْماَّءُ الْحُسْنى یا مَنْ لَهُ الْحُکْمُ وَالْقَضاَّءُ یا مَنْ لَهُ
اى که براى او است نامهاى نیکو اى که براى او است فرمان و داورى اى که از آن او است
الْهَواَّءُ وَالْفَضاَّءُ یا مَنْ لَهُ الْعَرْشُ وَالثَّرى یا مَنْ لَهُ السَّمواتُ الْعُلى
هوا و فضا اى که از آن او است عرش و فرش اى که از آن او است آسمانهاى بلند
(۵۷)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا عَفُوُّ یا غَفُورُ یا صَبُورُ یا شَکُورُ
(۵۷) خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى درگذرنده اى آمرزنده اى شکیبا اى سپاس پذیر بندگان
یا رَؤُفُ یا عَطُوفُ یا مَسْئُولُ یا وَدُودُ یا سُبُّوحُ یا قُدُّوسُ (۵۸)یا
اى مهربان اى توجه کننده اى مورد توجه و درخواست بندگان اى مهرورز اى منزه اى پاکیزه (۵۸) اى
مَنْ فِى السَّماَّءِ عَظَمَتُهُ یا مَنْ فِى الاْرْضِ ایاتُهُ یا مَنْ فى کُلِّ شَىْءٍ
که در آسمان آثار عظمتش هویدا است اى که در زمین نشانه هایش آشکار است اى که در هر چیز
دَلائِلُهُ یا مَنْ فِى الْبِحارِ عَجائِبُهُ یا مَنْ فِى الْجِبالِ خَزاَّئِنُهُ یا مَنْ
برهانهاى او موجود اى که در دریا آثار شگفت انگیز دارد اى که در کوهها است گنجینه هایش اى که
یَبْدَءُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعیدُهُ یا مَنْ اِلَیْهِ یَرْجِعُ الاْمْرُ کُلُّهُ یا مَنْ اَظْهَرَ فى
خلق را پدید آورد سپس بازگرداند اى که به سویش همه امورات بازگردد اى که در هر چیز لطف و مهرش را
کُلِّ شَىْءٍ لُطْفَهُ یا مَنْ اَحْسَنَ کُلَّشَىْءٍ خَلْقَهُ یا مَنْ تَصَرَّفَ فِى
آشکار ساخته اى که خلقت هر چیز را نیکو ساخته اى که تصرف کرده در
الْخَلاَّئِقِ قُدْرَتُهُ (۵۹)ی ا حَبیبَ مَنْ لا حَبیبَ لَهُ ی ا طَبیبَ مَنْ لا
همه خلایق قدرت او (۵۹) اى دوست آنکس که دوستى ندارد اى طبیب آن کس که
طَبیبَ لَهُ یا مُجیبَ مَنْ لا مُجیبَ لَهُ یا شَفیقَ مَنْ لا شَفیقَ لَهُ یا
طبیبى ندارد اى پاسخ ده آن کس که پاسخ ده ندارد اى یار دلسوز آن کس که دلسوزى ندارد اى
رَفیقَ مَنْ لا رَفیقَ لَهُ یا مُغیثَ مَن لا مُغیثَ لَهُ یا دَلیلَ مَنْ لا دَلیلَ
رفیق آن کس که رفیق ندارد اى فریادرس آن کس که فریادرسى ندارد اى راهنماى آنکه راهنمایى ندارد
لَهُ یا اَنیسَ مَنْ لا اَنیسَ لَهُ یا راحِمَ مَنْ لا راحِمَ لَهُ یا صاحِبَ مَنْ لا
اى مونس آنکس که مونسى ندارد اى ترحم کننده آن کس که ترحم کننده اى ندارد اى همدم آن کس که
صاحِبَ لَهُ (۶۰)یا کافِىَ مَنِ اسْتَکْفاهُ یا هادِىَ مَنِ اسْتَهْداهُ یا
همدمى ندارد (۶۰) اى کفایت کننده آن کس که از او کفایت خواهد و اى رهنماى کسى که از او راهنمایى خواهد
کالِئَ مَنِ اسْتَکْلاهُ یا راعِىَ مَنِ اسْتَرْعاهُ یا شافِىَ مَنِ اسْتَشْفاهُ یا
اى نگهبان کسى که از او نگهبانى خواهد اى مراعات کننده کسى که از او رعایت خواهد اى بهبود دهنده کسى که از او بهبودى خواهد اى
قاضِىَ مَنِ اسْتَقْضاهُ یا مُغْنِىَ مَنِ اسْتَغْناهُ یا مُوفِىَ مَنِ اسْتَوْفاهُ یا
داور کسى که از او داورى جوید اى بى نیاز کننده کسى که از او بى نیازى خواهد اى وفا کننده کسى که از او وفا خواهد اى
مُقَوِّىَ مَنِ اسْتَقْواهُ یا وَلِىَّ مَنِ اسْتَوْلاهُ (۶۱)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ
نیرو ده آن کس که از او نیرو خواهد اى سرور کسى که او را به سرورى خواهد (۶۱) خدایا از تو مى خواهم
بِاسْمِکَ یا خالِقُ یا رازِقُ یا ناطِقُ یا صادِقُ یا فالِقُ یا فارِقُ یا
به حق نامت اى آفریننده اى روزى ده اى گویا اى راستگو اى شکافنده اى جدا کننده اى
فاتِقُ یا راتِقُ یا سابِقُ یا سامِقُ (۶۲)یا مَنْ یُقَلِّبُ اللَّیْلَ وَالنَّهارَ یا
باز کننده اى پیوست دهنده اى سبقت جوینده اى بلندمرتبه (۶۲) اى که جابجا کنى شب و روز را اى
مَنْ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَالاْنْوارَ یا مَنْ خَلَقَ الظِّلَّ وَالْحَرُورَ یا مَنْ سَخَّرَ
که مقرر ساختى تاریکیها و نور را اى که آفریدى سایه و گرما را اى که مسخر خود کردى
الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ یا مَنْ قَدَّرَ الْخَیْرَ وَالشَّرَّ یا مَنْ خَلَقَ الْمَوْتَ
مهر و ماه را اى که مقدر کردى خیر و شر را اى که آفریدى مرگ
وَالْحَیوهَ یا مَنْ لَهُ الْخَلْقُ وَالاْمْرُ یا مَنْ لَمْ یَتَّخِذْ صاحِبَهً وَلا وَلَداً یا
و زندگى را اى که آفریدن و فرمان از او است اى که نگرفته است براى خود همسر و فرزندى اى
مَنْ لَیْسَ لَهُ شَریکٌ فِى الْمُلْکِ یا مَنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ
که شریکى در فرمانروایى ندارد اى که نیست برایش سرپرستى از خوارى
(۶۳)یا مَنْ یَعْلَمُ مُرادَ الْمُریدینَ یا مَنْ یَعْلَمُ ضَمیرَ الصّامِتینَ یا
(۶۳) اى که مى داند خواسته دل هر خواهنده را اى که آگاه است از نهاد خاموشان اى
مَنْ یَسْمَعُ اَنینَ الْواهِنینَ یا مَنْ یَرى بُکاَّءَ الْخاَّئِفینَ یا مَنْ یَمْلِکُ
که مى شنود ناله خسته دلان اى که مى بیند گریه ترسناکان اى که دارد
حَوائِجَ السّاَّئِلینَ یا مَنْ یَقْبَلُ عُذْرَ التّاَّئِبینَ یا مَنْ لا یُصْلِحُ عَمَلَ
خواسته هاى خواستاران را اى که بپذیرد عذر توبه کنندگان اى که اصلاح نکند کار
الْمُفْسِدینَ یا مَنْ لا یُضیعُ اَجْرَ الْمُحْسِنینَ یا مَنْ لا یَبْعَُدُ عَنْ قُلُوبِ
مفسدان را اى که از بین نبرد پاداش نیکوکاران اى که دور نباشد از دل
الْعارِفینَ یا اَجْوَدَ الاْجْودینَ (۶۴)یا داَّئِمَ الْبَقاَّءِ یا سامِعَ الدُّعاَّءِ یا
عارفان اى بخشنده ترین بخشندگان (۶۴) اى همیشه باقى اى شنواى دعا اى
واسِعَ الْعَطاَّءِ یا غافِرَ الْخَطاَّءِ یا بَدیعَ السَّماَّءِ یا حَسَنَ الْبَلاَّءِ ی ا
وسیع بخشش اى آمرزنده خطا و لغزش اى پدید آرنده آسمان اى نیک آزمایش اى
جَمیلَ الثَّناَّءِ یا قَدیمَ السَّناَّءِ یا کَثیرَ الْوَفاَّءِ یا شَریفَ الْجَزاَّءِ
زیبا ستایش اى دیرینه والا اى زیاد وفادار اى ارجمند پاداش
(۶۵) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا سَتّارُ یا غَفّارُ یا قَهّارُ یا جَبّارُ یا
(۶۵) خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى پوشاننده اى آمرزنده اى با قهر و سطوت اى باجبروت و عظمت اى
صَبّارُ یا باَّرُّ یا مُخْتارُ یا فَتّاحُ یا نَفّاحُ یا مُرْتاحُ (۶۶)یا مَنْ خَلَقَنى
صبر پیشه اى نیک بخش اى مختار در کارها اى کارگشا اى پرجود و عطا اى فرح بخش (۶۶) اى که مرا آفریدى
وَسَوّانى یا مَنْ رَزَقَنى وَرَبّانى یا مَنْ اَطْعَمَنى وَسَقانى یا مَنْ
و آراستى اى که روزیم دادى و پروریدى اى که مرا خوراندى و نوشاندى اى که
قَرَّبَنى وَ اَدْنانى یا مَنْ عَصَمَنى وَکَفانى یا مَنْ حَفَظَنى وَکَلانى یا
پیش خود برده و نزدیکم کردى اى که مرا نگهداشته و کفایت کردى اى که محافظت و نگهداریم کردى اى
مَنْ اَعَزَّنى وَاَغْنانى یا مَنْ وَفَّقَنى وَهَدانى یا مَنْ انَسَنى وَآوانى یا
که به من عزت بخشید و توانگرم ساخت اى که به من توفیق داده و راهنمایى کرد اى که با من انس گرفته و جایم داد اى
مَنْ اَماتَنى وَاَحْیانى (۶۷)یا مَنْ یُحِقُّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ یا مَنْ یَقْبَلُ
که مرا بمیراند و زنده کند (۶۷) اى که حق را بوسیله کلماتش پابرجا کرد اى که توبه را از
التَّوْبَهَ عَنْ عِبادِهِ یا مَنْ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ یا مَنْ لا تَنْفَعُ
بندگانش بپذیرد اى که میان انسان و دلش حائل گردد اى که سود ندهد
الشَّفاعَهُ اِلاّ بِاِذْنِهِ یا مَنْ هُوَ اَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِهِ یا مَنْ لا
شفاعت و میانجیگرى جز به اذن او اى که او داناتر است به کسى که از راهش گمراه گردد اى که
مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ یا مَنْ لا راَّدَّ لِقَضاَّئِهِ یا مَنِ انْقادَ کُلُّ شَىْءٍ لاِمْرِهِ یا
کاونده و پى جویى براى حکمش نیست اى که بازگردانى براى قضایش نیست اى که هر چیز دربرابر امرش مطیع و منقاد گشته اى
مَنِ السَّمواتُ مَطْوِیّاتٌ بِیَمینِهِ یا مَنْ یُرْسِلُ الرِّیاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَىْ
که آسمانها بدست قدرتش بهم پیچیده اى که فرستد بادها را نویدى در پیشاپیش
رَحْمَتِهِ (۶۸)یا مَنْ جَعَلَ الاْرْضَ مِهاداً یا مَنْ جَعَلَ الْجِبالَ اَوْتاداً یا
رحمتش (۶۸) اى که زمین را گهواره قرار داده اى که کوهها را میخهاى (زمین ) قرار داد اى
مَنْ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً یا مَنْ جَعَلَ الْقَمَرَ نُوراً یا مَنْ جَعَلَ اللَّیْلَ
که خورشید را چراغى تابناک کرد اى که ماه را نوربخش قرار داد اى که شب را
لِباساً یا مَنْ جَعَلَ النَّهارَ مَعاشاً یا مَنْ جَعَلَ النَّوْمَ سُباتاً یا مَنْ جَعَلَ
پوشش نهاد اى که روز را براى تحصیل معاش مقرر ساختى اى که خواب را مایه آرامش قرار داد اى که
السَّماَّءَ بِناَّءً یا مَنْ جَعَلَ الاْشْیاَّءَ اَزْواجاً یا مَنْ جَعَلَ النّارَ مِرْصاداً
آسمان را ساختمانى قرار داد اى که چیزها را جفت آفرید اى که آتش را در کمین (کفار و دوزخیان ) قرارداد
(۶۹)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا سَمیعُ یا شَفیعُ یا رَفیعُ یا مَنیعُ
(۶۹) خدایا از تو درخواست مى کنم به حق نامت اى شنوا اى شفیع اى بلند مرتبه اى والامقام
یا سَریعُ یا بَدیعُ یا کَبیرُ یا قَدیرُ یا خَبیرُ یا مُجیرُ (۷۰)یا حَیّاً قَبْلَ
اى سریع در کارها اى پدید آرنده اى بزرگ اى توانا اى آگاه اى پناه ده (۷۰) اى زنده پیش از
کُلِّ حَی یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَی یا حَىُّ الَّذى لَیْسَ کَمِثْلِهِ حَىُّ یا حَىُّ
هر موجود زنده اى زنده پس از هر موجود زنده اى که نیست مانندش زنده اى ، اى زنده اى
الَّذى لا یُشارِکُهُ حَىُّ یا حَىُّ الَّذى لا یَحْتاجُ اِلى حَی یا حَىُّ الَّذى
که شریکش نیست هیچ زنده اى ، اى زنده اى که نیازمند نیست به هیچ زنده اى ، اى زنده اى که
یُمیتُ کُلَّ حَی یا حَىُّ الَّذى یَرْزُقُ کُلَّ حَی یا حَیّاً لَمْ یَرِثِ الْحَیوهَ
بمیراند هر زنده اى را اى زنده اى که روزى دهد هر زنده اى را اى زنده اى که ارث نبرد زندگى را
مِنْ حَی یا حَىُّ الَّذى یُحْیِى الْمَوْتى یا حَىُّ یا قَیُّومُ لا تَاْخُذُهُ سِنَهٌ
از زنده اى ، اى زنده اى که زنده کند مردگان را، اى زنده پاینده اى که او را چرت
وَلا نَوْمٌ (۷۱)یا مَنْ لَهُ ذِکْرٌ لا یُنْسى یا مَنْ لَهُ نُورٌ لا یُطْفى یا مَنْ لَهُ
و خواب نگیرد (۷۱) اى که یادش فراموش نشدنى است اى که نورش خاموش نشدنى است اى که
نِعَمٌ لا تُعَدُّ یا مَنْ لَهُ مُلْکٌ لا یَزُولُ یا مَنْ لَهُ ثَناَّءٌ لا یُحْصى یا مَنْ لَهُ
نعمتهایش بشمار درنیاید اى که فرمانروائیش زوال نپذیرد اى که مدح و ثنایش نتوان شمردن اى که
جَلالٌ لا یُکَیَّفُ یا مَنْ لَهُ کَمالٌ لا یُدْرَکُ یا مَنْ لَهُ قَضاَّءٌ لا یُرَدُّ یا
چگونگى بزرگى و جلالتش نتوان گفتن اى که کمالش قابل درک نباشد اى که فرمان قضایش بازگشت ندارد اى
مَنْ لَهُ صِفاتٌ لا تُبَدَّلُ یا مَنْ لَهُ نُعُوتٌ لا تُغَیَّرُ (۷۲)یا رَبَّ الْعالَمینَ
که صفاتش تبدیل نپذیرد اى که اوصافش تغییر نکند (۷۲) اى پروردگار جهانیان
یا مالِکَ یَوْمِ الدّینِ یا غایَهَ الطّالِبینَ یا ظَهْرَ اللاّجینَ یا مُدْرِکَ
اى فرمانرواى روز جزا اى مقصد نهایى جویندگان اى پشت و پناه پناهندگان اى دریابنده
الْهارِبینَ یا مَنْ یُحِبُّ الصّابِرینَ یا مَنْ یُحِبُّ التَّوّابینَ یا مَنْ یُحِبُّ
گریختگان اى که دوست دارد شکیبایان را اى که دوست دارد توبه کاران را اى که دوست دارد
الْمُتَطَهِّرینَ یا مَنْ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ یا مَنْ هُوَ اَعْلَمُ بِالْمُهْتَدینَ
پاکیزگان را اى که دوست دارد نیکوکاران را اى که داناتر است به راه یافتگان
(۷۳)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا شَفیقُ یا رَفیقُ یا حَفیظُ یا
(۷۳) خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى مهربان اى رفیق اى نگهدارنده اى
مُحیطُ یا مُقیتُ یا مُغیثُ یا مُعِزُّ یا مُذِلُّ یا مُبْدِئُ یا مُعیدُ (۷۴)یا
احاطه دار بر همه اى توانا اى فریاد رس اى عزت بخش اى خوار کننده اى آغازنده اى بازگرداننده (۷۴) اى
مَنْ هُوَ اَحَدٌ بِلا ضِدٍّ یا مَنْ هُوَ فَرْدٌ بِلا نِدٍّ یا مَنْ هُوَ صَمَدٌ بِلا عَیْبٍ یا
یکتاى بى ضد اى که او یگانه اى است که مانند ندارد اى که او بى نیازى است بى عیب اى
مَنْ هُوَ وِتْرٌ بِلا کَیْفٍ یا مَنْ هُوَ قاضٍ بِلا حَیْفٍ یا مَنْ هُوَ رَبُّ بِلا
که او تنهایى است و چگونگى ندارد اى که او حاکمى است که ستم در حکمش نیست اى که او پروردگارى است بدون
وَزیرٍ یا مَنْ هُوَ عَزیزٌ بِلا ذُلٍّ یا مَنْ هُوَ غَنِىُّ بِلا فَقْرٍ یا مَنْ هُوَ مَلِکٌ
وزیر اى که او عزیزى است بى ذلت اى که او دارایى است که ندارى ندارد اى که او پادشاهى است
بِلا عَزْلٍ یا مَنْ هُوَ مَوْصُوفٌ بِلا شَبیهٍ (۷۵)یا مَنْ ذِکْرُهُ شَرَفٌ
که معزول نشود اى که او توصیف شده اى است بى شبیه (۷۵) اى که ذکر او موجب شرافت
لِلذّاکِرینَ یا مَنْ شُکْرُهُ فَوْزٌ لِلشّاکِرینَ یا مَنْ حَمْدُهُ عِزُّ لِلْحامِدینَ
ذکرکنندگان او است اى که سپاسگزاریش مایه سعادت سپاسگزاران است اى که ستایشش عزتى است براى ستایش کنندگان
یا مَنْ طاعَتُهُ نَجاهٌ لِلْمُطیعینَ یا مَنْ بابُهُ مَفْتُوحٌ لِلطّالِبینَ یا مَنْ
اى که طاعتش وسیله نجات مطیعان است اى که دَرِ رحمتش باز است به روى رحمت خواهان اى که
سَبیلُهُ واضِحٌ لِلْمُنیبینَ یا مَنْ ایاتُهُ بُرْهانٌ لِلنّاظِرینَ یا مَنْ کِتابُهُ
راه بسوى او آشکار است براى بازآمدگان اى که آیات و نشانه هایش دلیل روشنى است براى بینندگان اى که کتابش
تَذْکِرَهٌ لِلْمُتَّقینَ یا مَنْ رِزْقُهُ عُمُومٌ لِلطّاَّئِعینَ وَالْعاصینَ یا مَنْ
سبب پند و تنبیه است براى پرهیزکاران اى که روزى او همگانى است براى فرمانبرداران و نافرمانان
رَحْمَتُهُ قَریبٌ مِنَالْمُحْسِنینَ (۷۶)یا مَنْ تَبارَکَ اسْمُهُ یا مَنْ تَعالى
اى که رحمتش نزدیک است به نیکوکاران (۷۶) اى که نامش بزرگ است اى که اقبال او بلند است
جَدُّهُ یا مَنْ لا اِلهَ غَیْرُهُ یا مَنْ جَلَّ ثَناَّئُهُ یا مَنْ تَقَدَّسَتَ اَسْماَّئُهُ یا
اى که معبودى جز او نیست اى که برجسته است ثنا و مدحش اى که پاکیزه است نامهایش اى
مَنْ یَدُومُ بَقاَّئُهُ یا مَنِ الْعَظَمَهُ بَهاَّئُهُ یا مَنِ الْکِبْرِیاَّءُ رِداَّئُهُ یا مَنْ لا
که بقایش همیشگى است اى که عظمت جلوه او است اى که بزرگى در بر او است اى که
تُحْصى الاَّئُهُ ی ا مَنْ لا تُعَدُّ نَعْم اَّئُهُ (۷۷)اَللّ- هُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ
نیکیهایش به حساب درنیاید اى که نعمتهایش شماره نشود (۷۷) خدایا از تو خواهم به حق نامت
یا مُعینُ یا اَمینُ یا مُبینُ یا مَتینُ یا مَکینُ یا رَشیدُ یا حَمیدُ یا
اى یاور اى امان بخش اى آشکار کننده اى استوار و ثابت اى پابرجا اى راهنما اى ستوده اى
مَجیدُ یا شَدیدُ یا شَهیدُ (۷۸)یا ذَاالْعَرْشِ الْمَجیدِ یا ذَا الْقَوْلِ
گرامى اى سخت نیرو اى گواه (۷۸) اى صاحب عرش با شوکت اى صاحب گفتار
السَّدیدِ یا ذَاالْفِعْلِ الرَّشیدِ یا ذَاالْبَطْشِ الشَّدیدِ یا ذَاالْوَعْدِ
محکم اى صاحب کار مستحکم اى صاحب حمله سخت اى صاحب نوید
وَالْوَعیدِ یا مَنْ هُوَ الْوَلِىُّ الْحَمیدُ یا مَنْ هُوَ فَعّالٌ لِما یُریدُ یا مَنْ هُوَ
و تهدید اى که او است صاحب اختیارى ستوده اى که او است کننده هر چه را خواهد اى که او است
قَریبٌ غَیْرُ بَعیدٍ یا مَنْ هُوَ عَلى کُلِّشَىْءٍ شَهیدٌ یا مَنْ هُوَ لَیْسَ بِظَلاّمٍ
نزدیکى که دورى ندارد اى که او بر هر چیز گواه باشد اى که او ستمکار بر بندگان
لِلْعَبیدِ (۷۹)یا مَنْ لا شَریکَ لَهُ وَلا وَزیرَ یا مَنْ لا شَبیهَ لَهُ وَلا نَظیرَ
نیست (۷۹) اى که برایش شریک و وزیرى نیست اى که برایش شبیه و نظیرى نیست
یا خالِقَ الشَّمْسِ وَالْقَمَرِ الْمُنیرِ یا مُغْنِىَ الْباَّئِسِ الْفَقیرِ یا رازِقَ
اى آفریننده مهر و ماه تابنده اى بى نیاز کننده بینواى درمانده اى روزى ده
الْطِّفْلِ الصَّغیرِ یا راحِمَ الشَّیْخِ الْکَبیرِ یا جابِرَ الْعَظْمِ الْکَسیرِ یا
کودک خردسال اى مهرورز پیر کهن سال اى جوش ده استخوان شکسته اى
عِصْمَهَ الْخاَّئِفِ الْمُسْتَجیرِ یا مَنْ هُوَ بِعِبادِهِ خَبیرٌ بَصیرٌ یا مَنْ هُوَ
نگهدار ترسان پناهنده اى که به حال بندگانش خبیر و بینا است اى که او
عَلى کُلِّ شَىْءٍ قَدیرٌ (۸۰)یا ذَاالْجُودِ وَالنِّعَمِ یا ذَاالْفَضْلِ وَالْکَرَمِ یا
بر هر چیز قادر و تواناست (۸۰) اى صاحب جود و نعمت اى صاحب بخشش و بزرگوارى اى
خالِقَ اللَّوْحِ وَالْقَلَمِ یا بارِئَ الذَّرِّ وَالنَّسَمِ یا ذَاالْبَاءْسِ وَالنِّقَمِ یا
آفریننده لوح و قلم اى پدید آرنده ذرات و انسان اى داراى عذاب و انتقام اى
مُلْهِمَ الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ یا کاشِفَ الضُّرِّ وَالاْلَمِ یا عالِمَ السِّرِّ وَالْهِمَمِ یا
الهام بخش عرب و عجم اى برطرف کننده رنج و الم اى داناى راز و قصدهاى نهان اى
رَبَّ الْبَیْتِ وَالْحَرَمِ یا مَنْ خَلَقَ الاْشیاَّءَ مِنَ الْعَدَمِ (۸۱)اَللّهُمَّ اِنّى
پروردگار کعبه و حرم اى که آفریدى موجودات را از نیستى و عدم (۸۱) خدایا از تو
اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا فاعِلُ یا جاعِلُ یا قابِلُ یا کامِلُ یا فاصِلُ یا
خواهم به حق نامت اى کننده (هر کار) اى مقرر کننده (امور) اى پذیرنده اى کامل اى جدا کننده اى
واصِلُ یا عادِلُ یا غالِبُ یا طالِبُ یا واهِبُ (۸۲)یا مَنْ اَنْعَمَ بِطَوْلِهِ
پیوست دهنده اى دادگر اى چیره اى جوینده اى بخشنده (۸۲) اى که نعمت بخشید به فضل خود
یا مَنْ اَکْرَمَ بِجُودِهِ یا مَنْ جادَ بِلُطْفِهِ یا مَنْ تَعَزَّزَ بِقُدْرَتِهِ یا مَنْ قَدَّرَ
اى که کرم کرد به بخشش خود اى که جود کرد به لطف خود اى که عزیز باشد به نیروى خود اى که اندازه گیرد
بِحِکْمَتِهِ یا مَنْ حَکَمَ بِتَدْبیرِهِ یا مَنْ دَبَّرَ بِعِلْمِهِ یا مَنْ تَجاوَزَ بِحِلْمِهِ
به حکمت خویش اى که حکم کند به تدبیر خود اى که تدبیر کرد به دانش خود اى که بگذرد به بردبارى خویش
یا مَنْ دَنى فى عُلُّوِهِ یا مَنْ عَلا فى دُنُوِّهِ(۸۳)یا مَنْ یَخْلُقُ ما یَشاَّءُ
اى که نزدیک است در عین بلندى و اى که بلند است در عین نزدیکى (۸۳) اى که مى آفریند هر چه را خواهد
یا مَنْ یَفْعَلُ ما یَشاَّءُ یا مَنْ یَهْدى مَنْ یَشاَّءُ یا مَنْ یُضِلُّ مَنْ یَشاَّءُ
اى که انجام دهد هر چه خواهد اى که راهنمایى کند هر که را خواهد اى که گمراه کند هر که را خواهد
یا مَنْ یُعَذِّبُ مَنْ یَشاَّءُ یا مَنْ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشاَّءُ یا مَنْ یُعِزُّ مَنْ یَشاَّءُ
اى که عذاب کند هر که را خواهد اى که بیامرزد هر که را خواهد اى که عزت بخشد به هر که خواهد
یا مَنْ یُذِلُّ مَنْ یَشاَّءُ یا مَنْ یُصَوِّرُ فِى الاْرْحامِ ما یَشاَّءُ یا مَنْ
اى که ذلت دهد به هر که خواهد اى که نقش بندد در میان رحم ها هر طور که خواهد اى که
یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاَّءُ (۸۴)یا مَنْ لَمْ یَتَّخِذْ صاحِبَهً وَلا وَلَداً یا
مخصوص به رحمت خویش گرداند هر که را خواهد (۸۴) اى که نگرفته است همسر و فرزندى اى
مَنْ جَعَلَ لِکُلِّ شَىْءٍ قَدْراً یا مَنْ لا یُشْرِکُ فى حُکْمِهِ اَحَداً یا مَنْ
که قرار داد براى هر چیز اندازه اى اى که شریک نکرده در حکم خویش احدى را اى که
جَعَلَ الْمَلاَّئِکَهَ رُسُلاً ی ا مَنْ جَعَلَ فِى السَّم اَّءِ بُرُوجاً ی ا مَنْ جَعَلَ
قرار داد فرشتگان را پیام آور اى که در آسمان برجها قرار داد اى که
الاْرْضَ قَراراً یا مَنْ خَلَقَ مِنَ الْماَّءِ بَشَراً یا مَنْ جَعَلَ لِکُلِّ شَىْءٍ
زمین را قرارگاه کرد اى که آفرید از آب بشر را اى که قرار داد براى هر چیز
اَمَداً یا مَنْ اَحاطَ بِکُلِّ شَىْءٍ عِلْماً یا مَنْ اَحْصى کُلَّ شَىْءٍ عَدَداً
مدت و دورانى اى که دانشش به هر چیز احاطه کرده اى که عدد هر چیز را شماره کرده
(۸۵)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا اَوَّلُ یا اخِرُ یا ظاهِرُ یا باطِنُ یا
(۸۵) خدایا از تو خواهم به حق نامت اى آغاز اى انجام اى ظاهر اى نهان اى
بَرُّ یا حَقُّ یا فَرْدُ یا وِتْرُ یا صَمَدُ یا سَرْمَدُ (۸۶)یا خَیْرَ مَعْرُوفٍ
نیکوکار اى برحق اى یکتا اى بى همتا اى بى نیاز اى ابدى (۸۶) اى بهترین شناخته شده
عُرِفَ یا اَفْضَلَ مَعْبُودٍ عُبِدَ یا اَجَلَّ مَشْکُورٍ شُکِرَ یا اَعَزَّ مَذْکُورٍ ذُکِرَ
به نیکى اى برترین معبودى که پرستش شده اى بهترین سپاس شدگان اى عزیزترین یادشدگان
یا اَعْلى مَحْمُودٍ حُمِدَ یا اَقْدَمَ مَوْجُودٍ طُلِبَ یا اَرْفَعَ مَوْصُوفٍ
اى والاترین ستوده شده اى پیش ترین موجودى که جویایش شده اند اى برترین موجودى که مورد
وُصِفَ یا اَکْبَرَ مَقْصُودٍ قُصِدَ یا اَکْرَمَ مَسْئُولٍ سُئِلَ یا اَشْرَفَ
توصیف واقع شده اى بزرگتر مقصودى که قصد او کرده اند اى بزرگوار کسى که از او درخواست شده اى ارجمندترین
مَحْبُوبٍ عُلِمَ (۸۷)یا حَبیبَ الْباکینَ یا سَیِّدَ الْمُتَوَکِّلینَ یا هادِىَ
دوستى که توان یافت (۸۷) اى دوست گریانان اى آقاى توکل کنندگان اى رهنماى
الْمُضِلّینَ یا وَلِىَّ الْمُؤْمِنینَ یا اَنیسَ الذّاکِرینَ یا مَفْزَعَ الْمَلْهُوفینَ
گمراهان اى سرور مؤ منان اى همدم یاد کنندگان (او) اى پناه ستمدیدگان
یا مُنْجِىَ الصّادِقینَ یا اَقْدَرَ الْقادِرینَ یا اَعْلَمَ الْعالِمینَ یا اِلهَ
اى نجات دهنده راستگویان اى مقتدرترین قدرت داران اى داناترین دانایان اى معبود
الْخَلْقِ اَجْمَعینَ (۸۸)یا مَنْ عَلا فَقَهَرَ یا مَنْ مَلَکَ فَقَدَرَ یا مَنْ بَطَنَ
تمامى آفریدگان (۸۸) اى که از برترى بر همه قاهر است اى که فرمانروا است و نیرومند اى که در درونى
فَخَبَرَ یا مَنْ عُبِدَ فَشَکَرَ یا مَنْ عُصِىَ فَغَفَرَ یا مَنْ لا تَحْویهِ الْفِکَرُ یا
و از درون آگاه اى که پرستندش و او بدان پاداش دهد اى که نافرمانیش کنند و بیامرزد اى که در فکرها نگنجد اى
مَنْ لا یُدْرِکُهُ بَصَرٌ یا مَنْ لا یَخْفى عَلَیْهِ اَثَرٌ یا رازِقَ الْبَشَرِ یا مُقَدِّرَ
که دیده اى او را درنیابد اى که هیچ کارى بر او پنهان نماند اى روزى ده بشر اى اندازه گیر
کُلِّ قَدَرٍ (۸۹)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا حافِظُ یا بارِئُ یا ذارِئُ
هر اندازه (۸۹) خدایا از تو خواهم به حق نامت اى نگهدار اى پدید آرنده اى آفریننده
یا باذِخُ یا فارِجُ یا فاتِحُ یا کاشِفُ یا ضامِنُ یا امِرُ یا ناهى (۹۰)یا
اى والامقام اى غمزدا اى کارگشا اى برطرف کننده اندوه اى ضامن بندگان اى فرمان ده اى قدغن کن از کارهاى بد (۹۰) اى
مَنْ لا یَعْلَمُ الْغَیْبَ اِلاّ هُوَ یا مَنْ لا یَصْرِفُ السُّوَّءَ اِلاّ هُوَ یا مَنْ
که نمى داند غیب را جز او اى که باز نگرداند بدى را جز او اى که
لایَخْلُقُ الْخَلْقَ اِلاّهُوَ یامَنْ لایَغْفِرُ الذَّنْبَ اِلاّ هُوَ یا مَنْ لا یُتِمُّ النِّعْمَهَ
نیافریند خلق را جز او اى که نیامرزد گناه را جز او اى که به پایان نرساند نعمت و احسان را
اِلاّ هُوَ یا مَنْ لا یُقَلِّبُ الْقُلُوبَ اِلاّ هُوَ یا مَنْ لا یُدَبِّرُ الاْمْرَ اِلاّ هُوَ ی ا
جز او اى که دگرگون نکند دلها را جز او اى که تدبیر نکند کارها را جز او اى
مَنْ لا یُنَزِّلُ الْغَیْثَ اِلاّ هُوَ یا مَنْ لا یَبْسُطُ الرِّزْقَ اِلاّ هُوَ یا مَنْ
که فرو نفرستد باران را جز او اى که نگستراند روزى را جز او اى که
لایُحْیِى الْمَوْتى اِلاّ هُوَ (۹۱)یا مُعینَ الْضُعَفاَّءِ یا صاحِبَ الْغُرَباَّءِ یا
زنده نکند مردگان را جز او (۹۱) اى کمک کار ناتوانان اى رفیق دور از وطنان اى
ناصِرَ الاْوْلِیاَّءِ یا قاهِرَ الاْعْداَّءِ یا رافِعَ السَّماَّءِ یا اَنیسَ الاْصْفِیاَّءِ یا
یار دوستان اى چیره بر دشمنان اى بالا برنده آسمان اى مونس برگزیدگان اى
حَبیبَ الاْتْقِیاَّءِ یا کَنْزَ الْفُقَراَّءِ یا اِلهَ الاْغْنِیاَّءِ یا اَکْرَمَ الْکُرَماَّءِ
دوست پرهیزکاران اى گنجینه بینوایان اى معبود توانگران اى کریمترین کریمان
(۹۲)یا کافِیاً مِنْ کُلِّ شَىْءٍ یا قاَّئِماً عَلى کُلِّ شَىْءٍ یا مَنْ لا یُشْبِهُهُ
(۹۲) اى کفایت کننده از هر چیز اى نگهبان بر هر چیز اى که چیزى مانندش نیست
شَىْءٌ یا مَنْ لا یَزیدُ فى مُلْکِهِ شَىْءٌ یا مَنْ لا یَخْفى عَلَیْهِ شَىْءٌ یا
اى که چیزى به فرمانروائیش نیفزاید اى که چیزى بر او پوشیده نیست اى
مَنْ لا یَنْقُصُ مِنْ خَزاَّئِنِهِ شَىْءٌ یا مَنْ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىْءٌ یا مَنْ لا
که کم نشود از گنجینه هایش چیزى اى که نیست همانندش چیزى اى که
یَعْزُبُ عَنْ عِلْمِهِ شَىْءٌ یا مَنْ هُوَ خَبیرٌ بِکُلِّ شَىْءٍ یا مَنْ وَسِعَتْ
پنهان نماند از دانش او چیزى اى که او خبیر و آگاه است به هر چیز اى که رحمتش
رَحْمَتُهُ کُلَّ شَىْءٍ (۹۳)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا مُکْرِمُ یا مُطْعِمُ
فراگیرد هر چیز را (۹۳) خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى اکرام کننده اى طعام دهنده
یا مُنْعِمُ یا مُعْطى یا مُغْنى یا مُقْنى یا مُفْنى یا مُحْیى یا مُرْضى یا
اى نعمت بخشنده اى عطا ده اى ثروت ده اى سرمایه ده اى فانى کننده اى زنده کننده اى خشنود سازنده اى
مُنْجى (۹۴)یا اَوَّلَ کُلِّشَىْءٍ وَآخِرَهُ یا اِلهَ کُلِّ شَىْءٍ وَمَلیکَهُ یا رَبَّ
نجات بخش (۹۴) اى آغاز و انجام هر چیز اى معبود و مالک هر چیز اى پروردگار
کُلِّ شَىْءٍ وَصانِعَهُ یا بارِئَ کُلِّشَىْءٍ وَخالِقَهُ یا قابِضَ کُلِّ شَىْءٍ
و سازنده هر چیز اى پدید آرنده و آفریننده هر چیز اى بست و باز کننده هر چیز
وَباسِطَهُ یا مُبْدِئَ کُلِّ شَىْءٍ وَمُعیدَهُ یا مُنْشِئَ کُلِّشَىْءٍ وَمُقَدِّرَهُ یا
اى پدید آرنده و بازگرداننده هر چیز اى بوجود آورنده و اندازه گیر هر چیز اى
مُکَوِّنَ کُلِّ شَىْءٍ وَمُحَوِّلَهُ یا مُحْیِىَ کُلِّ شَىْءٍ وَمُمیتَهُ یا خالِقَ
بود کننده و تبدیل کننده هر چیز اى زنده کننده و میراننده هر چیز اى آفریننده
کُلِّشَىْءٍ وَوارِثَهُ (۹۵)یا خَیْرَ ذاکِرٍ وَمَذْکُورٍ یا خَیْرَ شاکِرٍ وَمَشْکُورٍ
و وارث هر چیز (۹۵) اى بهترین یادآور و یاد شده اى بهترین سپاسگزار و سپاس شده
یا خَیْرَ حامِدٍ وَمَحْمُودٍ یا خَیْرَ شاهِدٍ وَمَشْهُودٍ یا خَیْرَ داعٍ وَمَدْعُوٍّ
اى بهترین ستاینده و ستوده شده اى بهترین گواه و گواهى شده اى بهترین خواننده و خوانده شده
یا خَیْرَ مُجیبٍ وَمُجابٍ یا خَیْرَ مُونِسٍ وَاَنیسٍ یا خَیْرَ صاحِبٍ
اى بهترین اجابت کن و اجابت کرده شده اى بهترین انیس و مونس اى بهترین رفیق
وَجَلیسٍ یا خَیْرَ مَقْصُودٍ وَمَطْلُوبٍ یا خَیْرَ حَبیبٍ وَمَحْبُوبٍ (۹۶)یا
و هم نشین اى بهترین مقصود و مطلوب اى بهترین دوست و محبوب (۹۶) اى
مَنْ هُوَ لِمَنْ دَعاهُ مُجیبٌ یا مَنْ هُوَ لِمَنْ اَطاعَهُ حَبیبٌ یا مَنْ هُوَ اِلى
که براى خواننده اش اجابت کند اى که به مطیع و فرمانبردارش دوست است اى که به هر که
مَنْ اَحَبَّهُ قَریبٌ یا مَنْ هُوَ بِمَنِ اسْتَحْفَظَهُ رَقیبٌ یا مَنْ هُوَ بِمَنْ رَجاهُ
دوستش دارد نزدیک است اى که براى هرکس که از او نگهبانى خواهد نگهبانست اى که نسبت به هر کس به او امید
کَریمٌ یا مَنْ هُوَ بِمَنْ عَصاهُ حَلیمٌ یا مَنْ هُوَ فى عَظَمَتِهِ رَحیمٌ یا مَنْ
داشته باشد کریم است اى که نسبت به نافرمانش بردبار است اى که در عین عظمت و بزرگیش مهربان است اى که
هُوَ فى حِکْمَتِهِ عَظیمٌ یا مَنْ هُوَ فى اِحْسانِهِ قَدیمٌ یا مَنْ هُوَ بِمَنْ
در حکمت خود عظیم است اى که در احسان و عطابخشى دیرین است اى که به هر کس که او را
اَرادَهُ عَلیمٌ (۹۷)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا مُسَبِّبُ یا مُرَغِّبُ یا
بطلبد دانا است (۹۷) خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى سبب ساز اى رغبت ده اى
مُقَلِّبُ یا مُعَقِّبُ یا مُرَتِّبُ یا مُخَوِّفُ یا مُحَذِّرُ یا مُذَکِّرُ یا مُسَخِّرُ یا
زیر و رو کن اى پى جو اى ترتیب ده اى بیم ده اى ترساننده اى یادانداز اى مسخر کننده اى
مُغَیِّرُ (۹۸)یا مَنْ عِلْمُهُ سابِقٌ یا مَنْ وَعْدُهُ صادِقٌ یا مَنْ لُطْفُهُ ظاهِرٌ
تغییر دهنده (۹۸) اى که دانشش پیش است اى که وعده اش راست است اى که لطفش آشکار است
یا مَنْ اَمْرُهُ غالِبٌ یا مَنْ کِتابُهُ مُحْکَمٌ یا مَنْ قَضاَّئُهُ کائِنٌ یا مَنْ
اى که فرمانش بر همه غالب است اى که کتابش محکم است اى که حکم و قضایش حتمى است اى که
قُرْآنُهُ مَجیدٌ یا مَنْ مُلْکُهُ قَدیمٌ یا مَنْ فَضْلُهُ عَمیمٌ یا مَنْ عَرْشُهُ
قرآنش مجید و گرامى است اى که فرمانروائیش قدیم است اى که فضل و بخشش همگانى است اى که عرش
عَظیمٌ (۹۹)یا مَنْ لا یَشْغَلُهُ سَمْعٌ عَنْ سَمْعٍ یا مَنْ لا یَمْنَعُهُ فِعْلٌ عَنْ
او عظیم است (۹۹) اى که سرگرم نکند او را شنیدنى از شنیدنى دیگر اى که بازش ندارد کارى از
فِعْلٍ یا مَنْ لا یُلْهیهِ قَوْلٌ عَنْ قَوْلٍ یا مَنْ لا یُغَلِّطُهُ سُؤ الٌ عَنْ سُؤ الٍ
کارى اى که مشغولش نکند گفتارى از گفتارى دگر اى که به اشتباهش نیندازد پرسشى از پرسشى
یا مَنْ لا یَحْجُبُهُ شَىْءٌ عَنْ شَىْءٍ یا مَنْ لا یُبْرِمُهُ اِلْحاحُ الْمُلِحّینَ یا
اى که حجاب نشود او را چیزى از چیزى اى که به ستوهش نیاورد پافشارى اصرار ورزان اى
مَنْ هُوَ غایَهُ مُرادِ الْمُریدینَ یا مَنْ هُوَ مُنْتَهى هِمَمِ الْعارِفینَ یا مَنْ
که او منتهاى مقصود جویندگان است اى که او سرحد نهایى وجهه همت عارفان است اى که
هُوَ مُنْتَهى طَلَبِ الطّالِبینَ یا مَنْ لا یَخْفى عَلَیْهِ ذَرَّهٌ فِى الْعالَمینَ
او آخرین مرحله خواسته خواستاران است اى که بر او ذره اى در تمام جهانیان پنهان نیست
(۱۰۰)یا حَلیماً لا یَعْجَلُ یا جَواداً لا یَبْخَلُ یا صادِقاً لا یُخْلِفُ یا
(۱۰۰) اى بردبارى که شتاب نکند اى بخشنده اى که بخل ندارد اى راست وعده اى که خلاف وعده نمى کند اى
وَهّاباً لا یَمَلُّ یا قاهِراً لا یُغْلَبُ یا عَظیماً لا یُوصَفُ یا عَدْلاً لا
بخشنده اى که خسته نمى شود اى چیره اى که شکست نپذیرد اى بزرگى که در وصف نگنجد اى دادگرى که
یَحیفُ یا غَنِیّاً لا یَفْتَقِرُ یا کَبیراً لا یَصْغُرُ یا حافِظاً لا یَغْفُلُ سُبْحانَکَ
در حکمش ستم نکند اى توانگرى که درویش نشود اى بزرگى که کوچک نشود اى نگهبانى که غفلت نکند منزهى
یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ یا رَبِّ.
تو اى خدایى که نیست معبودى جز تو فریاد فریاد نجات ده ما را از آتش دوزخ اى پروردگار
۳۶: هرکس درابیجاب خراسان (درمعجم البلدان نوشته اسفیجاب شهری درماوراءالنهردرحدود ترکستان) بمیردنزدخداشهیداست
شست ودو عمل سفارش شده توسط معصومین علیهم السلام است که ثواب شهیددارد از ثواب یک شهیدشروع میشود تا عملی که ثواب همه شهدای دنیا رادارد
اهمیت انجام وصیت میت درامرحج در کلام معصومین (ع)
تایک سال بابت هرروزوشب ثواب شهید
کسی که وصیت مرده ای درامرحج را انجام دهدتا یک سال اگربمیرد شهیداست وتایک سال بابت هرروزوشب ثواب شهید برایش ثبت میشود
اهمیت گریه برمصائب حسین ع درکلام معصومین (ع)
هرکس روز عاشورا یا غیرعاشورا برای حسین قطره اشکی بریزد من که خدایم برایش اجر صدشهید بنویسم
اهمیت علم ویادگیری علم درکلام معصومین (ع)
خداوند بابت هرقدم طالب علم ثواب هزارشهیدبرای او ثبت میکند
خداوند بابت هرقدم طالب علم ثواب شهیدبرای او ثبت میکند
کسی که بعد از شنیدن صدای اذان مهیای نماز شود وکسی که سخنان علماء دین را بشنود
وعمل نماید ثواب شصت شهید دارد
اهمیت برخی از روزها درکلام معصومین (ع)
هرکس روزجمعه بمیرد اجریک شهیددارد
هرکس بیست وچهارروزازماه شعبان روزه بگیرد خداوند به اواجرشهیدعنایت نماید
هرکس روز عاشورا یا غیرعاشورا برای حسین قطره اشکی بریزد من که خدایم برایش اجر صدشهید بنویسم
درروز ششم ماه رمضان برای روزه داران خداوندثواب چهل هزارشهیدثبت میکند
روزه روز دهم محرم ثواب هزارشهیددارد
روز سی ام ماه رمضان برای روزه داران خداوندبرای هر روزماه رمضان ثواب چهل هزارشهیدثبت میکند
کسی که روز شنبه نمازچها رکعتی (دوتا دورکعتی) بخوانددرهر رکعت بعداز خمد شوره کافرون راسه مرتبه بخواند وبعد از نماز ایت الکرسی بخواند خداوند برای هر حرف این نماز ثواب شهیدبرایش ثبت میکند
کسی که درشب هفتم ماه شعبان دو رکعت نماز بخوانددررکعت اوا بعدازحمد صدمرتبه سوره اخلاص ودررکعت دوم بعداز حمدصد مرتبه ایت الکرسی بخواند خداوندبابت هرروز برایش ثواب شهیدمینویسد
کسی که درپانزدهم ماه شعبان پنجاه رکعت نماز (بیست وپنج نماز دورکعتی)بخواند بعدازحمد هرسوره که تمایل دارد بخواندبه او ثواب هفت هزارشهیدداده میشود
روزه عاشورا ثواب ده هاهزارشهیددارد
اهمیت روزه درکلام معصومین (ع)
روزه روزعاشورا ثواب ده هاهزارشهیددارد
روزه روز دهم محرم ثواب هزارشهیددارد
هرکس بیست وچهارروزازماه شعبان روزه بگیرد خداوند به اواجرشهیدعنایت نماید
درروز ششم ماه رمضان برای روزه داران خداوندثواب چهل هزارشهیدثبت میکند
روز سی ام ماه رمضان برای روزه داران خداوندبرای هر روزماه رمضان ثواب چهل هزارشهیدثبت میکند
اهمیت پیروی وتبعیت ازاهل بیت پیامبر(ص) درکلام معصومین (ع)
پیروان مکتب تشیع که صبربربلا ومصیبت کنند خداوند ثواب هزارشهید برای او مینویسد
اهمیت اذان درکلام معصومین (ع)
کسی که بخاطر خدا اذان بگوید خداوند به او ثواب چهل هزارشهیدبدهد
هرکس عهده دار اذان مسجدی از مساجد شود وبرای خدا اذان بگوید خداوند به او ثواب چهل میلیون شهید عنایت نماید
کسی که بعد از شنیدن صدای اذان مهیای نماز شود وکسی که سخنان علماء دین را بشنود
وعمل نماید ثواب شصت شهید دارد
اهمیت زیارت قبورامامان درکلام معصومین (ع)
زیارت امام حسین ثواب شهیددارد
کسی که امام حسین را زیارت کند درهر ماه که باشد ثواب صدهزارشهیددارد
کسی که امام حسین رازیارت کند خداوند برای اوثواب هزارشهید ازشهدای جنگ بدررابنویسد
خداوند برای زایرامام رضا (ع ) ثواب صدهزارشهیدمینویسد
زایرامام علی (ع )ثواب صدهزارشهیددارد
کسی که امام حسین رازیارت کند خداوند برای اوثواب صدهزارشهید ازشهدای جنگ بدررابنویسد
هرکس امام رضا ع رازیارت کند وبداند که او واجب الاطاعه است خداوندبه او اجر هفتادشهید عنایت نماید
هرکس مرا در غربتم زیارت کند خداوندبه او اجر صدهزارشهیدعنایت نماید
اهمیت کشتن وکشته شدن درزمان امام عصر(عج) درکلام معصومین (ع)
کسی که محضر امام زمان (عج) را درک نماید وبا دشمنان ما اهل بیت مقاتله کند
بابت کشتن هر دشمن ثواب بیست شهید میگیرد
کسی که محضر امام زمان (عج) را درک نماید وبا دشمنان ما اهل بیت مقاتله کند
وکشته شود اجردو شهید میگیرد
اهمیت روزی از روزهای هفته درکلام معصومین (ع)
کسی که روز پنج شنبه نمازدو رکعتی بخوانددرهر رکعت بعداز حمد سوره فتح راپنج مرتبه وسوره کوثر راپنج مرتبه بخواند وهمان روز بعدازعصر ونزدیک غروب چهل مرتبه سوره اخلاص بخواند وچهل مرتبه هم بگوید استغفرالله خداوند بابت هرایه که خوانده ثواب هزار شهیدبرایش ثبت میکند
کسی که روز شنبه نمازچها رکعتی (دوتا دورکعتی) بخوانددرهر رکعت بعداز حمد سوره اخلاص راسه مرتبه بخواند خداوند ثواب هزار شهیدبرایش ثبت میکند
کسی که روز شنبه نمازچها رکعتی (دوتا دورکعتی) بخوانددرهر رکعت بعداز خمد سوره کافرون راسه مرتبه بخواند وبعد از نماز ایت الکرسی بخواند خداوند برای هر حرف این نماز ثواب شهیدبرایش ثبت میکند
هرکس روز جمعه قبل ازنمازجمعه چهاررکعت نماز بخواند(دوتا دورکعتی) درهررکعت سوره حمدده بار وسوره فلق ده باروسوره ناس ده بار وسوره اخلاص ده باروسوره کافرون ده باروایت الکرسی هم ده باربخواند وبعدازنماز صدمرتبه بگوید اگربعدنمازبمیرد اجرهفتادهزارشهیددارد
کسی که روز شنبه نمازچها رکعتی (دوتا دورکعتی) بخوانددرهر رکعت بعداز حمد سوره کافرون راسه مرتبه بخواندوبعد ازنماز ایت الکرسی را بخواند خداوند تعداد نفرات مرد وزن یهود ثواب هزار شهیدبرایش ثبت میکند
هرکسی که روز سه شنبه قبل ازظهر ده رکعت نماز(پنج نمازدورکعتی) بخواند درهررکعت بعد ازحمد یکبارایت الکرسی
وهفت مرتبه سوره اخلاص بخواند اگر تا نود سالگی بمیرد شهیداست
کسی که روز یکشنبه نمازچها رکعتی (دوتا دورکعتی) بخوانددرهر رکعت بعداز حمدیازده مرتبه ایت الکرسی بخواند ثواب سی شهید به او عنایت میشود
اهمیت برخی از شبهای ماه های قمری درکلام معصومین (ع)
کسی که دریک شب ازماه شعبان نمازدوازده رکعتی بخواند(شش نماز دورکعتی ) درهر رکعت بعداز حمد سوره اخلاص راپانزده مرتبه بخواند خداوندثواب دوازده هزار شهیدبرایش ثبت میکند
کسی که درشب هفتم ماه شعبان دو رکعت نماز بخوانددررکعت اوا بعدازحمد صدمرتبه سوره اخلاص ودررکعت دوم بعداز حمدصد مرتبه ایت الکرسی بخواند خداوندبابت هرروز برایش ثواب شهیدمینویسد
هرکس یک هشتم ازشب رانمازگذارد(تمام ماه های قمری) خدابه او اجرشهیدصابروصادق دهد
کسی که در شب اول ازماه شعبان نمازدوازده رکعتی بخواند (شش نماز دورکعتی ) درهر رکعت بعداز حمد سوره اخلاص راپانزده مرتبه بخواند خداوندثواب دوازده هزار شهیدبرایش ثبت میکند
کسی که درشب نوزدهم ماه رجب چهاررکعت نماز(دوتا دورکعتی) درهررکعت بعدازحمد پانزده مرتبه ایت الکرسی وپانزده مرتبه سوره اخلاص بخواندخدا بابت هرحرف این نماز به اوثواب شهیدمیدهد
اهمیت برخی از روزهای ماه های قمری درکلام معصومین (ع)
کسی که درپانزدهم ماه شعبان پنجاه رکعت نماز (بیست وپنج نماز دورکعتی)بخواند بعدازحمد هرسوره که تمایل دارد بخواندبه او ثواب هفت هزارشهیدداده میشود
هرکس در کل ماه رجب نمازی سی رکعتی بخواند(پانزده نماز دورکعتی) که درهررکعت بعدازحمد اخلاص سه مرتبه وکافرون سه مرتبه بخواند خداوند بابت هرروز ان سال ثواب شهیدی ازشهدای جنگ بدربرایش ثبت نماید
اهمیت نماز درکلام معصومین (ع)
کسی که روز پنج شنبه نمازدو رکعتی بخوانددرهر رکعت بعداز حمد سوره فتح راپنج مرتبه وسوره کوثر راپنج مرتبه بخواند وهمان روز بعدازعصر ونزدیک غروب چهل مرتبه سوره اخلاص بخواند وچهل مرتبه هم بگوید استغفرالله خداوند بابت هرایه که خوانده ثواب هزار شهیدبرایش ثبت میکند
کسی که دریک شب ازماه شعبان نمازدوازده رکعتی بخواند (شش نماز دورکعتی ) درهر رکعت بعداز حمد سوره اخلاص راپانزده مرتبه بخواند خداوندثواب دوازده هزار شهیدبرایش ثبت میکند
کسی که روز شنبه نمازچها رکعتی (دوتا دورکعتی) بخوانددرهر رکعت بعداز حمد سوره اخلاص راسه مرتبه بخواند خداوند ثواب هزار شهیدبرایش ثبت میکند
کسی که روز شنبه نمازچها رکعتی (دوتا دورکعتی) بخوانددرهر رکعت بعداز خمد شوره کافرون راسه مرتبه بخواند وبعد از نماز ایت الکرسی بخواند خداوند برای هر حرف این نماز ثواب شهیدبرایش ثبت میکند
کسی که درشب هفتم ماه شعبان دو رکعت نماز بخوانددررکعت اوا بعدازحمد صدمرتبه سوره اخلاص ودررکعت دوم بعداز حمدصد مرتبه ایت الکرسی بخواند خداوندبابت هرروز برایش ثواب شهیدمینویسد
کسی که درپانزدهم ماه شعبان پنجاه رکعت نماز (بیست وپنج نماز دورکعتی)بخواند بعدازحمد هرسوره که تمایل دارد بخواندبه او ثواب هفت هزارشهیدداده میشود
کسی که برنمازجماعت خواندن دقت داردبابت هرروز وشب که بر نمازجماعت خواندن مراقب است ثواب شهیددارد
هرکس یک هشتم ازشب رانمازگذارد خدابه او اجرشهیدصابروصادق دهد
هرکس در کل ماه رجب نمازی سی رکعتی بخواند(پانزده نماز دورکعتی) که درهررکعت بعدازحمد اخلاص سه مرتبه وکافرون سه مرتبه بخواند خداوند بابت هرروز ان سال ثواب شهیدی ازشهدای جنگ بدربرایش ثبت نماید
کسی که در شب اول ازماه شعبان نمازدوازده رکعتی بخواند (شش نماز دورکعتی ) درهر رکعت بعداز حمد سوره اخلاص راپانزده مرتبه بخواند خداوندثواب دوازده هزار شهیدبرایش ثبت میکند
هرکس روز جمعه قبل ازنمازجمعه چهاررکعت نماز بخواند(دوتا دورکعتی) درهررکعت سوره حمدده بار وسوره فلق ده باروسوره ناس ده بار وسوره اخلاص ده باروسوره کافرون ده باروایت الکرسی هم ده باربخواند وبعدازنماز صدمرتبه بگوید اگربعدنمازبمیرد اجرهفتادهزارشهیددارد
کسی که روز شنبه نمازچها رکعتی (دوتا دورکعتی) بخوانددرهر رکعت بعداز حمد سوره کافرون راسه مرتبه بخواندوبعد ازنماز ایت الکرسی را بخواند خداوند تعداد نفرات مرد وزن یهود ثواب هزار شهیدبرایش ثبت میکند
کسی که درشب نوزدهم ماه رجب چهاررکعت نماز(دوتا دورکعتی) درهررکعت بعدازحمد پانزده مرتبه ایت الکرسی وپانزده مرتبه سوره اخلاص بخواندخدا بابت هرحرف این نماز به اوثواب شهیدمیدهد
هرکسی که روز سه شنبه قبل ازظهر ده رکعت نماز(پنج نمازدورکعتی) بخواند درهررکعت بعد ازحمد یکبارایت الکرسی
وهفت مرتبه سوره اخلاص بخواند اگر تا نود سالگی بمیرد شهیداست
کسی که روز یکشنبه نمازچها رکعتی (دوتا دورکعتی) بخوانددرهر رکعت بعداز حمدیازده مرتبه ایت الکرسی بخواند ثواب سی شهید به او عنایت میشود
اهمیت دوستی وولایت اهل بیت پیامبر درکلام معصومین (ع)
هرکس برولایت ما اهل بیت درزمان غیبت پایداری کند اجر هزارشهیددارد
اهمیت فروخوردن خشم درکلام معصومین (ع)
هرکس عصبانی شود ودرحالی که میتواندعصبانیت خودرا بروز دهد ولی بروزندهدوتخمل کند خدابه او اجرشهیددهد
اهمیت سنت پیامبر درکلام معصومین (ع)
هرکس به سنت من عمل کنددرهنگام فسادامت من اجرشهیددارد
اهمیت قران درکلام معصومین (ع)
هرکس درمریضیش چهل بارایه یونسیه(لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین) بخواندوبمیرد اجرشهیددارد
هر کس قران را صحیح بخواند اجرشهیددارد
کسی که سوره اخلاص را چهاصد باربخواند ثواب چهارصد شهید دارد
هرکس سوره تکاثررا درنماز واجب بخواند خداوند ثواب صد شهید به او عنایت نماید
هرکس سوره تکاثررا درنماز مستحب بخواند خداوند ثواب پنجاه شهید به او عنایت نماید
هرکس قران بخواند به ازاء هرایه از قران برایش ثواب صدشهید نوشته میشود
اهمیت صبروبردباری درکلام معصومین (ع)
کسی که شکایت دارد ولی صبر میکندوازشکایت دست میکشدخداوند ثواب هزارشهید برایش ثبت نماید
پیروان مکتب تشیع که صبربربلا ومصیبت کنند خداوند ثواب هزارشهید برای او مینویسد
اهمیت دیداراقوام درکلام معصومین (ع)
هرکس به قصددیداراقوام ازخانه حرکت کندواگر هزینه ای هم کرد خدا به او اجرصد شهیدمیدهد
اهمیت استغفار درکلام معصومین (ع)
هرکس درماه رجب چهارصدمرتبه بگوید( أستغفر الله الذی لا إله إلا هو وحده لا شریک له وأتوب إلیه) وپس ازخواندن صدقه دهد خداوند اجرصدشهید به اوعنایت نماید
اهمیت خانواده درکلام معصومین (ع)
کسی که برای اصلاح بین زن وشوهری حرکت کندخداونداجر هزارشهید به او عنایت نماید
هرزنی که برغیرت شوهرش صبرکند خداوند ثواب هزار شهید به او عنایت نماید
هرزنی که بربدخلقی شوهرش صبرکند خداوند ثواب هزار شهید به او عنایت نماید
هرزنی که مهریه خودش را به شوهرش هدیه کند خداوند ثواب هزار شهید به او عنایت نماید
زنان امت من اگر برغیرت صبرنمایند خدابه انها اجرشهید دهد
هرمردی که درخدمت همسر خوددرخانه کمک کند وتکبرنکندومنت نگذارد هداوند بابت هرروزوشب به او ثواب هزلرشهید عنایت نماید
هرزنی که هنگام ولادت فرزند بمیردخدا فرماید اورا با شهدامحشورمیکنم
هرزنی که دردزایمان بگیرد خداوندبرایش اجرشهید ثبت مینماید
اهمیت دعا درکلام معصومین (ع)
کسی که صادقانه دعا کند وازخداشهادت طلب کند اگربمیرداجرشهیددارد
هرکس این دعا(یا الله یا الله یا الله أنت المرهوب منک جمیع….- الدعاء )بخواند وبمیردبرای او اجر تمام شهیدانی است که از اول دنیا تا بحال شهید شده انداست دعااین است
” یا الله یا الله یا الله أنت المرهوب منک جمیع خلقک یا نور النور أنت الذی احتجبت دون خلقک فلا یدرک نورک نور ،
یا الله یا الله یا الله أنت الرفیع الذی ارتفعت فوق عرشک من فوق سمائک فلا یصف عظمتک أحد من خلقک ، یا نور النور قد استنار بنورک أهل سمائک واستضاء بضوئک أهل أرضک ،
یا الله یا الله یا الله أنت الذی لا إله غیرک تعالیت عن أن یکون لک شریک وتعاظمت عن أن یکون لک ولد وتکرمت عن أن یکون لک شبیه وتجبرت عن أن یکون لک ضد ، فأنت الله المحمود بکل لسان وأنت المعبود فی کل مکان وأنت المذکور فی کل أوان وزمان ، یا نور النور کل نور خامد لنورک ، یا ملک ، کل ملک یفنی غیرک ، یا دائم ، کل حی یموت غیرک ،
یا الله یا الله یا الله الرحمن الرحیم ارحمنی رحمه تطفئ بها غضبک وتکف بها عذابک وترزقنی بها سعاده من عندک وتحلنی بها دارک التی تسکنها خیرتک من خلقک یا أرحم الراحمین ، یا من أظهر الجمیل وستر القبیح ، یا من لم یؤاخذ بالجریره ولم یهتک الستر ، یا عظیم العفو ، یا حسن التجاوز ، یا واسع المغفره ، یا باسط الیدین بالرحمه ، یا صاحب کل نجوى ویا منتهى کل شکوى ، یا کریم الصفح ، یا عظیم المن ، یا مبتدئ النعم قبل استحقاقها ، یا رباه یا سیداه ویا أملاه ویا غایه رغبتاه
أسألک یا الله یا الله یا الله أن لا تشوه خلقی بالنار [ وأن تغفر لی ولوالدی برحمتک وأن تعطینی خیر الدنیا والآخره أنت على کل شئ قدیر وصلى الله على محمد وآله الطاهرین ]
هرکس دعای جوشن بخواند وبرایش ثواب نهصدهزارشهید ازشهدای جنگ بدر(شهید درخشکی) نوشته میشود
دعای جوشن کبیر دربخش قبل آورده شده است
اهمیت دادن به مردگان درکلام معصومین (ع)
کسی که برسرقبرها بگوید:خدایااوبه تونیازمنداست ویکبارحمدویازده مرتبه اخلاص بخواندبرایش ثواب شهیداست
خلاصه انجه گذشت
الف) کسانی که نزد خداوند متعال شهید محسوب می شوند:
۱- کسی که در حمایت از خانواده اش کشته شود.
۲- کسی که در حمایت از مال یا دارائی خود کشته شود.
۳- پیروان اهل بیت پیامبر(ص) که بمیرند
۴- کسی که به خاطر مظلومیتش کشته شود.
۵- کسی که در یک نماز واجب سوره کافرون و اخلاص بخواند.
۶- کسی که دعای یستشیر بخواند و بمیرد.
۷- کسی که بعد از فبای آلاء ربکما تکذبان بگوید لا بالائک رب اکذب و شب یا روز بمیرد.
۸- کسی که شب یا روز جمعه بمیرد:
۹- طالب علم که در طلب علم بمیرد،
طلب علم و علم آموزی در روایات زیادی مورد توجه و عنایت است به گونه ای که در این روایت می فرماید: هر کس به نیت طلب علم حرکت کند و بمیرد شهید مرده است.
۱۰- کسی که سوره کهف را هر شب جمعه بخواند
۱۱- کسی که با وضو بخوابد و در خواب مرگش فرا رسد.
۱۲- کسی که احتمال خطر ندهد و در هوای سرد غسل کند و بر اثر آن بمیرد.
۱۳- مومنی که در مریضی بمیرد،
۱۴- کسی که با معرفت خدا و رسولش و اهل بیت او بمیرد.
۱۵- کسی که هر روز جمعه سوره صافات بخواند.
۱۶- کسی که سوره حشر بخواند و شب یا روزش بمیرد.
۱۷- کسی که صبح بگوید اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم و ۳ آیه آخر سوره حشر را بخواند اگر در آن روز بمیرد.
۱۸- کسی که سوره علق را بخواند.
۱۹- کسی که ۲۷ رجب را روزه بگیرد و روز یا شبش بمیرد.
۲۰- فی مات علی وصیته حسنه مات شهیدا
۲۱- کسی که دعای جوشن کبیر بخواند و بمیرد.
۲۲- کسی که با سازش و سازش کاری بمیرد.
۲۳- مومنین
۲۴- کسی شب دوشنبه دو رکعت نماز بخواند در هر رکعت سوره فاتحه ۱۵ مرتبه و سوره اخلاص ۱۵ مرتبه و سوره فلق ۱۵ مرتبه و سوره ناس ۱۵ مرتبه و بعد از نماز هم آیت الکرسی را ۱۵ بار بخواند
۲۵- کسی که هنگام برخاستن از بستر این دعا الحمد الله الذی رد الی نفس بعد موتها و لم یمتها فی منامها الحمدالله الذی یمسک السموات والارض ان تزولا و لئن زالتا ان امسکهما من احد من بعده انه کان حلیما غفورا و قال الحمدالله یمسک السماء ان تقع علی الارض الا باذنه ان الله بالناس لرؤف رحیم را بخواند و بمیرد.
۲۶- مبارزه با نفس و مجاهده و طی طریق خودسازی برای خدا که اگر بمیرد شهیداست
۲۷- کسی که از خانه برای خدا خارج شود برای مجاهده و بمیرد.
۲۸- کسی که به سفارشات عمل کند و در غیبت امام عصر بمیرد.
۲۹- کسی که با محبت ال محمد بمید شهید است
۳۰- کسی که در غربت بمیرد شهید است.
ب) کسانی که نزد خداوند متعال اجر شهید را دارند:
۱- کسی که یک هشتم از شب را نماز بخواند.
۲- کسی که عصبانی شود و می تواند بروز کند ولی کظم غیظ کند.
۳- مردانی که بر جهاد صبر پیشه کنند.
۴- زنانی که بر غیرت و پاکدامنی صبر اختیار کنند.
۵- کسی که ۲۴ روز از ماه شعبان را روزه بگیرد.
ج) کسانی که نزد خداوند هر قدمشان ثواب شهیدی از شهدای بدر را دارند.
۱- کسی که برای کسب علم از خانه خارج شود برای هر قدمش ثواب شهیدی از شهدای بدر نوشته خواهد شد.
د- کسانی که هر روز و شب ثواب شهید دارند
- کسی که هر کجا باشد مراقب بر خواندن نماز به جماعت باشد تا وقتی که اینگونه است هر روز و شب که بگذرد ثواب شهید دارد.۱- کسی که امام رضا را در حالی زیارت کند که عارف به حق و منزلت او باشد. ۱- کسی که به طرف اقوام و خویشان جهت صله رحم حرکت کند.۳- کسی که قرآن می خواند برای هر یک آیه ثواب صد شهید دارد.۵- کسی که در ماه رجب این ذکر راز) کسی که کرامت هفتاد شهید دارد۲- کسی که خصم خود را راضی کند به عوض هر درهمی که به خصم جهت راضی کردنش می دهد کرامت هفتاد شهید به او اعطا می شود.۱- کسی که می گوید: اللهم صل علی محمد و آل محمد ط) کسانی که اجر هزار شهید به آنها اعطا می شود۲- کسی که به خاطر اصلاح بین زن و شوهری راه افتد خدا ثواب هزار شهید که در راه خدا به حقیقت کشته شده اند عطا می کند.۴- مومنینی که مبتلا به بلیه ای می شوند و بر آن صبر می کنند اجر هزار شهید دارند.
- ۳- کسی که در کارهای منزل و خانه به همسرش کمک کرده و همراهش بوده هر روز و شب ثواب هزار شهید دارد.
- ۱- کسی که بر دوستی ما (اهل بیت) در زمان غیبت بمیرد ثواب هزار شهید مثل شهدای بدر و احد به او اعطا می شود:
- ح) کسانی که اجر هفتادودو شهید به او اعطا می شود
- ۱- کسی که متولی امر وصیت میتی در خصوص حج شود و سریعاً اقدام نماید.
- ( أستغفر الله الذی لا إله إلا هو وحده لا شریک له وأتوب إلیه) چهارصد مرتبه بگوید و صدقه بدهد.
- ۴- کسی که در نماز واجب سوره تکاثر را بخواند.
- ۲- کسی که در اختلاف امت به سنت پیامبر اکرم(ص) تمسک جوید و دنباله رو اختلاف نشود
- و) کسانی که اجر صد شهید دارند.
- ۲- کسی که شفاعت فردی را بدون درخواست وی بکند اجر ۷۰ شهید دارد.
- هـ ) اجر ۷۰ شهید از شهدائی که در محضر رسول خدا به حقیقت شهید شدند
۵- کسی که روز شنبه نمازچها رکعتی (دوتا دورکعتی) بخوانددرهر رکعت بعداز حمد سوره اخلاص راسه مرتبه بخواند خداوند ثواب هزار شهیدبرایش ثبت میکند
۶- زنی که بر غیرت شوهر و بر بدخلقی شوهر صبر کند و مهرش را ببخشد.
ی) کسانی که اجر چهل هزار شهید دارند
۱- کسی که برای جلب نظر خداوند اذان گوید
۲- روزه داران در ماه رمضان در روز هفتم خداوند به آنها ثواب چهل هزار شهید عطا می کند.
ک) کسانی که اجر ۱۰۰۰۰۰ شهید دارند
۱- زائر امام حسین که هر ماه قبر حضرت را زیارت کند ثواب صدهزار شهید مثل شهدای بدر را دارد.
۲- زیارت کننده امام رضا اجر صدهزار شهید دارد.
۳- کسی که امیرالمومنین را زیارت کندثواب صدهزارشهیددارد.
ل) کسانی که اجر ۴۰۰۰۰۰۰۰ شهید دارند
۱- کسی که متولی اذان گفتن مسجدی از مساجد خداوند شده و اذان بگوید.
م) کسانی که ثواب ۵۰ شهید دارند
۱- کسی که سوره تکاثررا درنماز نافله بخواند ثواب پنجاه شهید دارد
۲- هر حرفی که گفته ثواب شهید دارد
کسی که روز شنبه نمازچها رکعتی (دوتا دورکعتی) بخوانددرهر رکعت بعداز خمد سوره کافرون راسه مرتبه بخواند وبعد از نماز ایت الکرسی بخواند خداوند برای هر حرف این نماز ثواب شهیدبرایش ثبت میکند
ن) کسانی که ثواب ۶۰ شهید دارند
کسی که بعد از شنیدن صدای اذان مهیای نماز شود وکسی که سخنان علماء دین را بشنود وعمل نماید ثواب شصت شهید دارد
س) کسانی که ثواب ۳۰ شهید دارند
کسی که شب یکشنبه نمازچها رکعتی (دوتا دورکعتی) بخوانددرهر رکعت بعداز حمدیازده مرتبه ایت الکرسی بخواند ثواب سی شهید به او عنایت میشود
ع) کسی که اجر ۲ شهید دارد
کسی که محضر امام زمان (عج) را درک نماید وبا دشمنان ما اهل بیت مقاتله کند وکشته شود اجردو شهید میگیرد
ف) کسی که اجر ۲۰ شهید دارد. (کشتن دشمن) کشتنی که ثواب اجر ۲۰ شهید دارد.
کسی که محضر امام زمان (عج)
را درک نماید وبا دشمنان ما اهل بیت مقاتله کند بابت کشتن هر دشمن ثواب بیست شهید میگیرد
ص) کسی که برای هر آیه ای ثواب ۱۰۰۰ شهید دارد
قال النبی(ص):
کسی که روز پنج شنبه نمازدو رکعتی بخوانددرهر رکعت بعداز حمد سوره فتح راپنج مرتبه وسوره کوثر راپنج مرتبه بخواند وهمان روز بعدازعصر ونزدیک غروب چهل مرتبه سوره اخلاص بخواند وچهل مرتبه هم بگوید استغفرالله خداوند بابت هرایه که خوانده ثواب هزار شهیدبرایش ثبت میکند
ق) کسی که برای هر مرد یهودی و زن یهودی ثواب ۱۰۰۰ شهید دارد
کسی که روز شنبه نمازچها رکعتی (دوتا دورکعتی) بخوانددرهر رکعت بعداز حمد سوره کافرون راسه مرتبه بخواندوبعد ازنماز ایت الکرسی را بخواند خداوند تعداد نفرات مرد وزن یهود ثواب هزار شهیدبرایش ثبت میکند
ر) کسانی که برای هر روز ثواب ۱۰۰۰ شهید دارند
ماه رمضان که تمام شد خداوندبرای روزه داران بابت هر روز ماه رمضان ثواب هزارشهید عنایت نماید
ش) کسانی که تا ۹۰ سالگی اگر بمیرند شهیدند
هرکسی که روز سه شنبه قبل ازظهر ده رکعت نماز
(پنج نمازدورکعتی) بخواند درهررکعت بعد ازحمد یکبارایت الکرسی وهفت مرتبه سوره اخلاص بخواند
ت) کسانی که ثواب ۱۲۰۰۰ شهید دارند
کسی که در شب اول ازماه شعبان نمازدوازده رکعتی بخواند (شش نماز دورکعتی ) درهر رکعت بعداز حمد سوره اخلاص راپانزده مرتبه بخواند خداوندثواب دوازده هزار شهیدبرایش ثبت میکند
ث) کسانی که هر روز که می گذرد ثواب شهید دارند از شهدای بدر
هرکس در کل ماه رجب نمازی سی رکعتی بخواند(پانزده نماز دورکعتی) که درهررکعت بعدازحمد اخلاص سه مرتبه وکافرون سه مرتبه بخواند خداوند بابت هرروز ان سال ثواب شهیدی ازشهدای جنگ بدربرایش ثبت نماید
ح) کسانی که بین یکسال هر روز و شب ثواب شهید دارند.
کسی که وصیت مرده ای درامرحج را انجام دهدتا یک سال اگربمیرد شهیداست وتایک سال بابت هرروزوشب ثواب شهید برایش ثبت میشود
فهرست منابع
کتاب الطهاره|الشیخ الأنصاری|
بحار الأنوار|العلامه المجلسی|
مسند أبی یعلى| مسند الشهاب|ابن سلامه
کنز العمال|المتقی الهندی
الإتقان فی علوم القرآن|السیوطی
الدر المنثور|جلال الدین السیوطی
تحریر الأحکام|العلامه الحلی
کشف الغطاء (ط.ق)|الشیخ جعفر کاشف
وسائل الشیعه (آل البیت)|الحر العاملی
جمال الأسبوع|السید ابن طاووس||
جامع أحادیث الشیعه|السید البروجردی
تفسیر القرطبی|القرطبی|
جامع السعادات|محمد مهدی النراقی|
شرح إحقاق الحق|السید المرعشی|
منتهى المطلب (ط.ق)|العلامه الحلی|
صوم عاشوراء بین السنه النبویه والبدعه الأمویه|نجم الدین الطبسی||
کامل الزیارات|جعفر بن محمد بن قولویه||
فضائل الأشهر الثلاثه|الشیخ الصدوق
روضه الواعظین|الفتال النیسابوری
شرح أصول الکافی|مولی محمد صالح المازندرانی
المزار|محمد بن المشهدی
نهج السعاده|الشیخ المحمودی
لسان المیزان|ابن حجر
کشف الغمه|ابن أبی الفتح الإربلی
مجمع النورین|الشیخ أبو الحسن المرندی
النظرات حول الإعداد الروحی|الشهید حسن معن
المغنی|عبد الله بن قدامه
الشرح الکبیر|عبد الرحمن بن قدامه
وسائل الشیعه (الإسلامیه)|الحر العاملی –
المصباح|الکفعمی
المستدرک|الحاکم النیسابوری|۲
السنن الکبرى|البیهقی
تفسیر القرطبی|القرطبی
لسان المیزان|ابن حجر
الدعوات|قطب الدین الراوندی
کتاب الفتوح|أحمد بن أعثم
المبسوط|الشیخ الطوسی
تذکره الفقهاء (ط.ج)|العلامه الحلی
کشف الغطاء (ط.ق)|الشیخ جعفر کاشف الغطاء
جواهر الکلام|الشیخ الجواهری|
الأمر بالمعروف والنهی عن المنکر
الینابیع الفقهیه|علی أصغر مروارید
فقه الصادق (ع)|السید محمد صادق الروحانی
حواشی الشروانی|الشروانی والعبادی
إعانه الطالبین|البکری الدمیاطی
کتاب الموطأ|الإمام مالک
أحکام الجنائز|محمد ناصر الألبانی
فقه السنه|الشیخ سید سابق
القاموس الفقهی|الدکتور سعدی أبو حبیب
کتاب المؤمن|الحسین بن سعید
دعائم الإسلام|القاضی النعمان المغربی
عیون أخبار الرضا (ع)|الشیخ الصدوق
فضائل الشیعه|الشیخ الصدوق
من لا یحضره الفقیه|الشیخ الصدوق
وسائل الشیعه (آل البیت)|الحر العاملی
مستدرک الوسائل|المیرزا النوری
الأمالی|الشیخ الطوسی||
مسکن الفؤاد|الشهید الثانی
مدینه المعاجز|السید هاشم البحرانی
خلاصه عبقات الأنوار|السید حامد النقوی
موسوعه أحادیث أهل البیت (ع)|الشیخ هادی النجفی|
میزان الحکمه|محمد الریشهری
مسند احمد|الإمام احمد بن حنبل
سنن ابن ماجه|محمد بن یزید القزوینی
شرح مسلم|النووی|
مجمع الزوائد|الهیثمی|
موسوعه شهاده المعصومین (ع)|لجنه الحدیث فی معهد باقر العلوم