اسلام بدلی ۲
admin
نوامبر 30, 2015
دستهبندی نشده
2,031 مشاهده
انواع اسلام آمریکایی
برای شناخت اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله از اسلام آمریکایی مهمترین راه، عرضه آنها به قرآن کریم است. در این صورت، تضادهای موجود به خوبی آشکار می گردد. همچنین می توان به افرادی که اسلام حقیقی را به طور کامل می شناسند مراجعه نمود، تا اسلام اصیل و غیراصیل را معرفی نمایند. با توجه به آن که حضرت امام خمینی رحمه الله یکی از مهمترین انقلابهای جهان را با معیار اسلامی به جهان عرضه کرد، طبیعیست که در جهت تبیین اسلام آمریکایی بکوشد تا انقلاب به بیراهه کشیده نشود. مهمترین مواردی که به عنوان اسلام آمریکایی معرفی شدند عبارتند از:
۱ اسلام سرمایه داری؛
۲ اسلام راحت طلبان؛
۳ اسلام مقدس مآبها.
۱ اسلام سرمایه داری
مخالفت سرمایه داران و مرفهین با اسلام مخالفتی به درازای تاریخ است. شاهد این کلام فرموده خداوند در قرآن کریم است. آنجا که می فرماید:
«ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ فِی قَرْیَهٍ مِنْ نَذِیرٍ إِلاّ قالَ مُتْرَفُوها إِنّا وَجَدْنا آباءَنا عَلی أُمَّهٍ وَ إِنّا عَلی آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ قالَ أَ وَ لَوْ جِئْتُکُمْ بِأَهْدی مِمّا وَجَدْتُمْ عَلَیْهِ آباءَکُمْ قالُوا إِنّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ کافِرُونَ»(۲۱)
یعنی: هیچ کس از رسل را پیش از تو در شهری نفرستادیم جز آن که اهل ثروت و مال آنجا، گفتند: ما پدرانمان را بر آراء و عقایدی یافتیم و از آنها پیروی خواهیم کرد. رسول گفت: اگر چه من به آیین بهتر از دین پدرانتان هدایت کنم؟ گفتند: ما به آنچه شما به رسالت آوردید کافریم.
با توجه به آیه شریفه و آنچه گذشت بیان چند نکته ضروری است:
۱ نزاع بین انبیاء و افراد زراندوز، دائمی بوده و هیچ پیامبری نیامده مگر این که این نزاع در دوران وی وجود داشته است.
۲ آنها که با پیامبران به درگیری می پرداختند، افراد چپاول گری بودند که با استفاده از زور و ظلم، به ثروت دست یافته بودند. به همین دلیل، می ترسیدند در صورت ایمان به پیامبران، اموال خود را باید بین فقراء و صاحبان حق تقسیم نمایند. از این رو با آنها به مخالفت می پرداختند.
۳ چنین کسانی دارای یک تعصب کورکورانه بوده و از منطق و برهان پیروی نمی کنند.
علت اصلی این تقابل، این است که مرفهین، به دنبال چپاول و غارت اموال دیگران هستند و برای آن که بتوانند در جوامع اسلامی به این هدف شوم خود برسند، ناچارند که خود را متدین نشان دهند:
«فریاد برائت ما فریاد دفاع از مکتب و نوامیس و فریاد دفاع از منابع و ثروتها و سرمایه ها فریاد دردمندانه ملتهایی است که خنجر کفر و نفاق قلب آنان را دریده است. فریاد برائت ما فریاد فقر و تهی دستی گرسنگان و محرومان و پابرهنه هاییست که حاصل عرق جبین و زحمات شبانه روزی آنان را زراندوزان و دزدان بین المللی به یغما برده اند و حریصانه از خون دل ملتهای فقیر و کشاورزان و کارگران زحمت کشان را از رسیدن کمترین حقوق حقه خود محروم نمودند»(۲۲)
«ارائه طرحها و اصولاً تبیین جهت گیری اقتصاد اسلام در راستای حفظ منافع محرومین و گسترش مشارکت عمومی آنان و مبارزه اسلام با زراندوزان، بزرگترین هدیه و بشارت آزادی انسانها از اسارت فقر و تهیدستی به شمار می رود»(۲۳)
حضرت امام در بیانی دیگر، ضمن رد آشتی بین سرمایه داران زالوصفت و روحانیون متعهد، مفاسد اسلام سرمایه داری را برمی شمارد و پذیرفتن چنین اسلامی را خفت و خواریی می داند که با شرافت انسانی و اسلام ناب در تعارض است.
«علمای اصیل هرگز زیربار سرمایه داران و پول پرستان و خوانین نرفته اند و همواره این شرافت را برای خود حفظ کرده اند و این ظلم فاحشی است که کسی بگوید دست روحانیت اصیل طرفدار اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله با سرمایه داران در یک کاسه است. روحانیت متعهد به خون سرمایه داران زالوصفت تشنه است و هرگز با آنان سرآشتی نخواهد داشت…»(۲۴)
آری! طرفدار اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله ، هرگز با مرفهین بی دردی کنار نخواهد آمد؛ چرا که اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله با اسلام غیراصیل و آمریکایی بر سر یک سفره نمی نشیند. از این رو شناساندن این حقیقت که اسلام سرمایه داری، اسلامی غیراصیل و بدلی است، از وظایف مهم روحانیون متعهد به شمار می رود.
۲ اسلام راحت طلبان
طرفداران اسلام راحت طلبی سعیشان در این است که راحت طلبی را با دینداری، یک جا جمع نمایند و پرواضح است آنچه که معارض با راحت طلبی و منفعت شخصی آنها باشد را، نخواهند پذیرفت و برای حفظ رفاه خویش از کمک به دیگران پرهیز کرده و غیر از خودشان، همه را به هیچ می انگارد. در صدر اسلام کسانی بودند که هرگاه خطری احساس می کردند خود را در خانه ها محبوس می کردند و به بهانه حفاظت از خانه و فرزندان، از رفتن به جنگ سرباز می زدند و هرگاه بحث غنائم پیش می آمد، دندان تیز کرده و خواهان سهم خویش از غنائم بودند و در صورتی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به آنها چیزی نمی داد، نسبت حسادت به آن حضرت می دادند. هنگامیکه پیامبر صلی الله علیه و آله از حدیبیه به سوی مدینه می رفت، عده ای از اعراب از رفتن و همراهی با آن حضرت سرباز زدند. خداوند به آن حضرت فرمود: اینان پیش تو آمده و بهانه تراشی خواهند کرد. و وقتی آن حضرت به همراه مؤمنینی که همراه ایشان بودند برگشتند، به حضور حضرت شتافته و علت همراه نشدن خود را محافظت از اموال و اولاد و خانه عنوان کردند:
«سَیَقُولُ لَکَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الأَْعْرابِ شَغَلَتْنا أَمْوالُنا وَ أَهْلُونا فَاسْتَغْفِرْ لَنا»
یعنی: اعراب بادیه نشین که از حضور در جنگها در سفر فتح مکه، تخلف می ورزند برای عذر و تعلل خواهند گفت: ما را محافظت اهل بیت و اموالمان، از آمدن بازداشت.(۲۵)
آنگاه خداوند می فرماید: اینان دروغ می گویند، واقعیت آن است که آنها فکر نمی کردند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به همراه مؤمنین بر گردند، به همین دلیل از ترس کشته شدن نیامدند:
«بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ یَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَ الْمُوءْمِنُونَ إِلی أَهْلِیهِمْ أَبَداً وَ زُیِّنَ ذلِکَ فِی قُلُوبِکُمْ وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَ کُنْتُمْ قَوْماً بُوراً»(۲۶)
یعنی: بلکه شما پنداشتید که رسول و مؤمنان با او به سوی وطن و اهل بیت خود هرگز برنخواهند گشت و این خیال در دل شما بخطاء جلوه کرد و بسیار گمان بد و اندیشه باطلی کردید و مردمی در خور قهر و هلاکت بودید.
جالب آن که، همین افراد که از رفتن به جنگ سرباز زدند، هنگامی که بحث غنائم پیش آمد، خواهان غنیمت شدند:
«سَیَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلی مَغانِمَ لِتَأْخُذُوها ذَرُونا نَتَّبِعْکُمْ»
یعنی: هنگامی که شما برای به دست آوردن غنایمی حرکت کنید، متخلفان (حدیبیه) می گویند: بگذارید ما هم در پی شما بیاییم.(۲۷)
وقتی به آنها گفته شود: کسی که تخلف کرده بهره ای از آن نمی برد خواهند گفت شما به ما حسادت می کنید:
«فَسَیَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنا بَلْ کانُوا لا یَفْقَهُونَ إِلاّ قَلِیلاً»
یعنی: بزودی می گویند شما با ما حساد می ورزید. بلکه آنها جز عده قلیلی همه بی ایمان و جاهل و نادانند.(۲۸)
آری! راحت طلبان، تنها زمانی که بحث منفعت پیش آید به سراغ دین و مؤمنین می روند… در حالیکه طرفدار اسلام ناب در صورت نیاز هم آن را در راه حق و به جهت کمک به محرومین انفاق می کند:
«لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الآْخِرِ وَ الْمَلائِکَهِ وَ الْکِتابِ وَ النَّبِیِّینَ وَ آتَی الْمالَ عَلی حُبِّهِ»(۲۹)
یعنی: نیکی آن است که کسی ایمان بیاورد به خدا و روز قیامت و به ملائکه و به کتابهای نازل شده از طرف خداوند؛ بدهد مال را، با این که به مال علاقه دارند.
«طرفداران اسلام ناب و مؤمنین واقعی کسانی هستند، بذل مال نموده نشر خیر می کنند و به دیگران کمک می کنند در حالی که بر آنها واجب نیست؛ اما با این وجود نمی گذارند محتاجین چرخه زندگیشان از حرکت باز ایستد.»(۳۰)
حضرت امام رحمه الله با افشاگری خویش، چهره کسانی که منافع خود را بر احکام دین مقدم می کنند بخوبی روشن نمود.
«از صدر اسلام تاکنون دو طریقه، دو خط بوده است: یک خط، خط اشخاص راحت طلب که تمام همشان به این است که یک طعمه ای پیدا بکنند و بخورند و بخوابند و عبادت خدا هم آنهایی که مسلمان بودند می کردند؛ اما مقدم هر چیزی در نظر آنها راحت طلبی بود… یکدسته دیگر هم انبیاء بودند… تمام عمرشان را صرف می کردند در این که با ظلمها و با چیزهایی که در ممالک دنیا واقع می شود، همشان را اینها صرف می کردند در مقابله با اینها… من در طول نهضت، اشخاصی را دیدیم، بسیار هم مردم نماز خوان و ملا و معتبر و اینها بودند، لکن در همان یورش اول که سازمان امنیت برد و یک دسته ای را اذیت کرد و زد، راحت طلبی را برداشتند و انتخاب کردند و کنار نشستند؛ و حالا یا ساکت نشستند و یا بعضی هم ساکت نشدند و کنار ننشستند؛ یعنی موافقت کردند با دستگاه»(۳۱)
حضرت امام رحمه الله در جای دیگر بیان می کند که نباید به چنین افرادی فرصت داد که بر پستهای کلیدی تکیه زنند؛ زیرا چنین افرادی با کوچکترین فشار، دنیاطلبی را بر می گزینند و بیم آن می رود که انقلاب را یکشبه بفروشند:
«آنهایی که در خانه های مجلل راحت و بی درد آرمیده اند و فارغ از همه رنجها و مصیبتهای جانفرسای ستون محکم انقلاب و پابرهنه های محروم، تنها ناظر حوادث بوده اند و حتی از دور هم دستی بر آتش نگرفتند، نباید به مسؤولیتهای کلیدی تکیه کنند، که اگر به آنجا راه پیدا کنند چه بسا انقلاب را یکشبه بفروشند، و حاصل همه زحمات ملت ایران را بر باد دهند، چرا که اینها هرگز عمق راه طی شده را ندیده اند و فرق و سینه شکافته نظام و ملت را به دست از خدا بیخبران مشاهده نکرده اند… .»(۳۲)
۳ اسلام مقدس مآب ها
از آنجا که این گروه به ظواهر اسلام اهمیت زیادی می دهند، شناخت آنها از مسلمانان واقعی، کاری بس دشوار است و به همان اندازه خطرناک نیز هستند، چرا که آنها در عمق جامعه اسلامی نفوذ کرده اند و جدا ساختن آنها از مسلمانان واقعی نیاز به درایت و تیزهوش و یا به عبارت درست تر نیاز به موهبت الهی دارد.
«در حالات عبدالله ذی الحویصره رأس خوارج آوردند: که عبادت وی باعث تعجب همگان شد. اصابه از انس روایت کرد که در زمان رسول خدا علیه السلام مردی بود که تعبد و اجتهادش ما را به تعجب واداشت و او را برای حضرت توصیف کردیم اما حضرت وی را نشناخت. تا این که روزی به طرف ما می آمد او را به حضرت نشان دادیم. حضرت وقتی او را دید فرمود: از شخصی خبر می دهید که از چهره اش علامت شیطان هویداست.(۳۳) وقتی به نزدیک حضرت و یارانش آمد سلام نکرد. حضرت فرمود: آیا برای این نبود که خیال کردی از همه بالاتر هستی؟ گفت: آری.»(۳۴)
«و او همان کسی است که به پیامبر عرض کرد: غنائم را به عدالت تقسیم کن. حضرت فرمود: وای بر تو! اگر من عادل نباشم پس چه کسی عادل است؟! آنگاه فرمود: از نژاد وی افرادی به وجود می آیند، که نمازشان و روزه شان شما را به تعجب وا می دارد و اینان چنان از دین خارج می شوند که تیر از کمان خارج می شود.»(۳۵)
آری! آن زمان که حضرت از وجود فتنه ای عظیم در جامعه اسلامی خبر داد، کسی نمی توانست عمق خیانت این گروه را تصور کند. تا در جنگ نهروان که بزرگترین رویارویی اسلام حقیقی و اصیل با مقدس مآبها بود دشمنان در لباس دوست درآمده، مشخص شدند. هر چند جنگ نهروان به معنای پایان کار این گروه شوم نبود و وقتی از امیرالمؤمنین علیه السلام بعد از جنگ نهروان سؤال می شود، یا امیرالمؤمنین! آیا این قوم از بین رفتند؟ فرمود:
«کلا و الله انهم نطف فی اصلوب الرجال و قرارات النساء کلما نجم منهم قرن قطع حتی یکون آخرهم لصوصا سلاّبین» یعنی: نه، سوگند بخدا آنها نطفه های در پشت پدران و رحم مادران وجود خواهند داشت هرگاه که شاخی از آنان سر برآورد قطع می گردد، تا این که آخرینشان به راهزنی و دزدی تن در می دهند.(۳۶)
مقدس مآبان قرنها بعد، در چهره های متفاوت اما با همان انگیزه و روش، به وجود آمدند تا تیشه بر ریشه اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله بزنند؛ اما فریاد امام امت رحمه الله و هشدار آن بزرگوار که همانند اجداد طاهرینش، هشداری از سر دلسوزی و احساس خطر بود، خطری که نه تنها در کمین انقلاب اسلامی، که در کمین اسلام ناب محمدی نشسته بود را از سر آن دور ساخت. از این رو روحانیت متعهد و مسلمانان طرفدار اسلام ناب، می بایست با تمام وجود هوشیار بوده و مبارزه با آنها را جدی بگیرند و ذره ای از آنان غافل نشوند:
«در حوزه های علمیه هستند افرادی که علیه انقلاب و اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله فعالیت دارند. امروز عده ای با ژست تقدس مآبی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام می زنند که گویی وظیفه ای غیر از این ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه های علمیه کم نیست.»(۳۷)
البته وجود چنین گروهی در جامعه اسلامی به صدر اسلام بر می گردد و ضربه های بس خطرناک، توسط این گروه بر پیکر اسلام وارد شده است که برخی از آنها غیرقابل جبران است:
«ما باید این تأسف را بگور ببریم که نگذاشتند آن طوری که حضرت امیر می خواست حکومت تشکیل بدهد. جنگهای که در داخل پیش آوردند آنهایی که مدعی اسلام بودند و با اسم اسلام با ایشان معارضه کردند، و با اسم اسلام، اسلام را کوبیدند و با اسم قرآن کریم ایشان را از مقصد باز داشتند. اگر آن حیله ای که معاویه و عمرو عاص به کار برده بودند، آنهایی که از طبقه مقدسین باصطلاح بودند مانع نشده بودند از این که حضرت امیر بشکند آن حیله را و آن حیله شکسته می شد، سرنوشت اسلام غیر از این بود که حالا هست، نه غیر از آن بود که بعدها بود. شاید قضایای امام حسن سلام الله علیه و آن ابتلائاتی که او پیدا کرد و قضیه کربلا پیش نمی آمد. و جرم و گناه همه این امور به گردن آن مقدسین نهروان بود که لعنت خدا از ازل تا ابد با آنها باشد… یکدسته به اسم اسلام به دشمنی برخاستند، و یک دسته احمق هم که اطراف ایشان بودند باز به اسم قرآن دست ایشان را بستند، دست امیرالمؤمنین را.»(۳۸)
دقت در بیان حضرت امام رحمه الله این حقیقت تلخ را روشن می سازد که ضربه های جبران ناپذیری، توسط این افراد بر پیکر اسلام وارد شده است و این ضربات همچنان ادامه دارد؛ به همین دلیل، باید بسیار مواظب بود:
«خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختیهای دیگران نخورده است.»(۳۹)
اینان همیشه خواهند بود و تنها شیوه دین فروشی عوض شده است. این افراد چنان ضرباتی بر پیکر اسلام و مسلمین وارد کرده و می کنند که بزرگترین انسانها را نیز دچار مشکل می کند. کسانی که به تعبیر زیبای امیرالمؤمنین علیه السلام مردنمایان نامردی هستند که هدفی جز تیشه به ریشه دین زدن ندارند:
«یا اشباه الرجال فلا رجال حلوم الاطفال و عقول ربات الحجال لوددت انی لم ارکم و لم اعرفکم معرفهً و الله جرّت ندما و اعقبت سرما قاتلکم الله لقد ملأتم قلبی قیحا و شحنتم صدری غیظا»
یعنی: ای مردنمایان نامرد، ای کودک صفتان بی خرد که عقلهای شما به عروسان پرده نشین شباهت دارد. چقدر دوست داشتم که شما را هرگز نمی دیدم و هرگز نمی شناختم. شناسایی شما که جز پشیمانی حاصلی نداشت و اندوهی غم بار، سرانجام آن شد. خدا شما را بکشد که دل من از دست شما پر خون و سینه ام از خشم مالامال است.(۴۰)
و از آنجا که خود هیچ هنری ندارند و تحمل رشد و پیشرفت دیگران را نیز نمی توانند داشته باشند، بهترین کار را در این یافتند که دیگران را مرتد و کافر بدانند. به تعبیر مرحوم شهید مطهری رحمه الله :
«همیشه بی سوادها و نادانها و جاهلها، وقتی که در مقابل دانشمندها، با قدرتها و با هنرها قرار می گیرند و می بینند جامعه، برای اینها احترام قائل است، نمی دانند چه بکنند، ابزار دیگری ندارند. اگر بگویند بی سواد است آثار علمی اش را می بینند؛ اگر بگویند بی هنر است هنرش را دارند می بینند؛ اگر بگویند بی عقل است عقلش را دارند می بینند چه بگویند؟ آخرش می گویند این دین ندارد و این کافر است.»(۴۱)
آری براستی که:
«آنقدر که اسلام از این مقدسین روحانی نما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر نخورده است …»(۴۲)
منابع:۲۱-زخرف ۲۴۲۳
۲۲ صحیفه امام، پیشین، ج ۲۰، ص ۳۱۸٫
۲۳ همان، ج ۲۰، ص ۳۴۰٫
۲۴ همان، ج ۲۱، صص ۲۷۷۲۷۶٫
۲۵ فتح / ۱۱٫
۲۶ فتح / ۱۲٫
۲۷ فتح / ۱۵٫
۲۸ همان.
۲۹ بقره / ۱۷۷٫
۳۰ ر.ک.: سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، نشر دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۹۷، ج ۱، ص ۴۳۷٫
۳۱ صحیفه امام، پیشین، ج ۱۴، صص ۵۲۱۵۱۹٫
۳۲ همان، ج ۲۰، صص ۳۳۴۳۳۳٫
۳۳ در روایت «لسعفه الشیطان» آمده است و لبعف بمعنای دُمَل است که در چهره به وجود می آید.
۳۴ علامه عسکری، معالم المدرستین، نشر مؤسسه نعمان، بیروت، ۱۴۱۰، ج ۱، ص ۶۸٫
۳۵ محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح بخاری، نشر دار الفکر، بیروت، ۱۴۰۱، ج ۸، ص ۱۵۲٫
۳۶ نهج البلاغه، خطبه ۶۰، نسخه المعجم.
۳۷ صحیفه امام، پیشین، ج ۲۱، ص ۲۷۸٫
۳۸ همان، ج ۱۸، صص ۴۰۹۴۰۸٫
۳۹ همان، ج ۲۱، ص ۲۷۸٫
۴۰ نهج البلاغه، نسخه المعجم، خطبه ۲۷، بند ۱۳٫
۴۱ شهید مطهری، سیری در سیره ائمه اطهار، نشر صدرا، ۱۳۷۳، ص ۴۳٫
۴۲ صحیفه، ج ۲۱، ص ۳۸۰٫