تشیع انگلیسی
admin
دسامبر 1, 2015
دستهبندی نشده
1,761 مشاهده
تشیع انگلیسی رو در روی ولایت
معاویه هم انگلیس زمان خود بود. ابوموسی اشعری هم جاهل متنسک زمان خویش! ابوموسی خدمتی به معاویه کرد که او در جنگ نتوانسته بود بهدست بیاورد. در واقع ابوموسی اشعری اسلام معاویهای داشت!
رهبر معظم انقلاب در دیدار با مسئولان نظام و مهمانان کنفرانس وحدت اسلامى در تبیین عوامل ایجاد اتحاد دنیای اسلامی، پرهیز از «سوء ظن و اهانت فرق مختلف شیعه و سنی نسبتبه یکدیگر» را بسیار مهم دانستند و با اشاره به تلاش گسترده مراکز «جاسوسی و اطلاعاتی» غرب برای تفرقهافکنی خاطرنشان کردند:«دستهای تفرقهافکن میان شیعه و سنی به سرویسهای جاسوسی دشمنان اسلام میرسد. نه تشیعی که با MI6 انگلیس ارتباط دارد، شیعه است و نه تسننی که مزدور CIA آمریکا باشد، سنی است؛ بلکه هر دو ضد اسلاماند.»
این دو گروه چه کسانی هستند؟ تشیعی که از انگلیس تغذیه میشود و تسننی که مزدور آمریکا است، کداماند؟ فرق اسلام آمریکایی و تشیع انگلیسی چیست؟
فتنه و جنگ حاصل نفاق و کفر
برای تبیین و شناخت این دو گروه ابتدا باید فرق کفر و نفاق را دانست. کفار معاند در نهایت، به جنگ با مسلمین میپردازند. حاصل جنگ هم برای مسلمانان پیروزی است؛ زیرا یا شهادت است و یا پیروزی ظاهری که در هر دو صورت پیروزی از آنِ مسلمین است. لکن ثمره نفاق، جنگ نیست. نفاق، ایجادکننده فتنه است. همه فتنهها حاصل نفاق و تلاش منافقین است. لکن در فتنه شرایط کاملاً متفاوت با جنگ است. در فتنه دیگر دشمن روبهروی شما نیست؛ بلکه در لابهلای صفوف خود شماست. دیگر نمیتوانید با او بجنگید. اگر خون از بینی او بیاید فریاد وا اسلاما سر میدهد! در فتنه، حق و باطل به هم ممزوج میشود؛ لذا مشخص است که ضربه فتنه بسیار سنگینتر از جنگ و در نتیجه ضربه نفاق برای اسلام بدتر از ضربه کفر است.
در آیه ۱۹۱ سوره بقره نیز به این موضوع تصریح شده است:
«وَالْفِتْنَهُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ…؛ هر جا که آنها را بیابید، بکشید و از آنجا که شما را راندهاند، برانیدشان، که فتنه از قتل بدتر است…» در فتنه مرزهای حق و باطل کمرنگ میشود و عدهای بسیاری از مردم دچار تردید و شبهه میشوند؛ در حالی که در جنگ غالباً مردم متحد و منسجم و با اعتقادی راسختر مقابل دشمن میایستند. تشیع انگلیسی و اسلام آمریکایی هر دو در این امر مشترکاند که حاصل فتنهاند. هرچند فتنه تشیع انگلیسی شدیدتر است و علتش هم در سطور آینده بیان میشود.
تشیع انگلیسی در کلام پیامبر اسلام(ص)
روایتی داریم درخصوص ضربهای که عالمان بی دین و جاهلان متعصب به دین میزنند. این حدیث با کمی تغییر از رسول اکرم(ص)، امیرالمومنین(ع) و امام صادق(ع) روایت شده است. میفرمایند: «قطع ظهری اثنان عالم متهتک و جاهل متنسک هذا یصد الناس عن عمله بتهتکه و هذا ایصد الناس عن نسکه بجهله» دو گروه کمر مرا شکستند؛ دانشمند بیدین و دیندار بیدانش و بینش؛ اما دانشمند بیدین بهوسیله بیدینیش راه ترقی و پیشرفت را بر مردم میبندد و اما دیندار نادان بهواسطه عبادت جاهلانهاش راه تعالی و ترقی را بر مردم سد میکند و آنان را به اغوا وا میدارد. (۱)
تشیع انگلیسی و اسلام آمریکایی دقیقاً از امتزاج این دو گروه که در روایت بیان شده بهوجود آمده است. دانشمند بیدین یعنی کسی که با آگاهی به دین ضربه میزند و مصداق امروز آمریکا و انگلیس هستند. جاهل متنسک هم همان شیعه و مسلمانی است که بازیچه دست آن گروه عالم بی دین میشود.
اسلام معاویهای ابوموسی اشعری!
اما این دو گروه یک تفاوت عمده با هم دارند. چرا حضرت امام(ره) از اسلام آمریکایی نام بردند؛ ولی اشارهای به تشیع انگلیسی نکردند؟ معتقدم آن زمان هنوز آثار انحراف وارد تشیع نشده بود یا بسیار کمرنگ بود. دو نوع اسلام داشتیم؛ اسلام سکولار یا اسلام همراه با فرهنگ حسینی و فرهنگ ایثار و شهادت و مقابله با ظلم. درواقع، اسلام سکولار مفهومی بود در برابر تشیع. اما تشیع انگلیسی فتنه بزرگتری بود. آنها با داعیهداری پیروی از قیام سیدالشهداء (ع) و اعتقاد به فرهنگ شهادت جلو آمدند؛ ولی مفهوم و ریشه قیام امام حسین(ع) را تحریف کردند. مقابله با ظلم و مستکبرین پایه اصلی قیام حسینی بود؛ ولی تشیع انگلیسی این موضوع را در عمل نمیپذیرد. (ولو اینکه در حرف معتقد باشد)
البته این موضوع ریشه در صدر اسلام دارد. معاویه هم انگلیس زمان خود بود. ابوموسی اشعری هم جاهل متنسک زمان خویش! ابوموسی خدمتی به معاویه کرد که او در جنگ نتوانسته بود بهدست بیاورد. در واقع ابوموسی اشعری اسلام معاویهای داشت!
تشیع انگلیسی رودرروی ولایت
خوارج هم نسخه کامل فتنه درونی در نظام اسلامی بودند. ضربه خوارج دقیقاً به پایههای نظام اسلامی وارد شد؛ به اتحاد امت اسلامی و ولایت و امامت. آنها اولاً اتحاد را تبدیل به تفرقه کردند ثانیاً مقابل ولی حق و امام ایستادند. خطر و ضربه تشیع انگلیسی هم دقیقاً همین است. آنها هم به اتحاد امت اسلامی ضربات مهلکی وارد میکنند و هم مقابل ولی فقیه و رهبر جامعه اسلامی میایستند. شاید به جرات بتوان گفت که خطر اسلام آمریکایی امروز برای امت اسلامی از قدرتهای بزرگ استعمارگر بیشتر است.
امیرمومنان علی(ع) در خطبه ۱۲۷ نهج البلاغه ضمن هشدار به تفرقه در جامعه اسلامی به تندی با تفرقه افکنان مقابله کرده و میفرماید:
«و همواره با بزرگترین جمعیتها [یی که بر حق هستند،] باشید که دست خدا با جماعت است و از پراکندگی بپرهیزید که انسان تنها بهره شیطان است، آنگونه که گوسفند تنها طعمه گرگ خواهد بود. آگاه باشید هرکس که مردم را به این شعار (تفرقه و جدایی) دعوت کند، او را بکشید؛ هر چند که زیر این عمامه من باشد.»
این بیان امام نشان میدهد که خطر اختلافافکنی در جامعه اسلامی چقدر بالاست؛ لذا سید شهیدان اهل قلم با تیزبینی به این موضوع اشاره میکند آنجا که میگوید: «خلاف آنچه بسیاری میپندارند، آخرین مقاتله ما -به مثابه سپاه عدالت- نه با دموکراسی غرب که با اسلام آمریکایی است که اسلام آمریکایی از خود آمریکا دیرپاتر است!»
خطر بزرگ مقدس نماهاى متحجر
البته هنوز هم برای عده زیادی این خطر مشخص نشده است. حتی در بین مسئولین نیز هستند کسانی که گمان میکنند این هشدارها جدی نیست! حضرت امام(ره) در همین زمینه فرمودند:«راه مبارزه با اسلام آمریکایی از پیچیدگى خاصى برخوردار است که تمامى زوایاى آن باید براى مسلمانان پابرهنه روشن گردد که متأسفانه هنوز براى بسیارى از ملتهاى اسلامى مرز بین «اسلام آمریکایی» و «اسلام ناب محمدى» و اسلام پابرهنگان و محرومان، و اسلام مقدس نماهاى متحجر و سرمایهداران خدانشناس و مرفهین بىدرد، کاملًا مشخص نشده است.» (۲).
چپ و راست راه شیطان است
اما راه چاره چیست؟ رسول اکرم(ص) در روزهای پایانی عمر مبارکشان این خطر را شناسایی کردند و لذا راه چاره را در تمسک به ثقل گرانبها برشمردند: کتاب خدا و عترت. صحابی بزرگوار پیامبر جابر بن عبدالله انصاری میگوید: ما پیش پیامبر نشسته بودیم، پیامبر خطی مستقیم در برابرش رسم کرد. سپس دو خط از طرف راست و دو خط از طرف چپ کشیدند و آنگاه فرمودند: اینها راه شیطان است. سپس دستش را روی خط وسط نهاد و این آیه را تلاوت فرمود: بهدرستی که این خط من است که مستقیم است، پس از آن پیروی کنید. (۳)
آری برای کسی که دنبال حق و حقیقت باشد، راه مشخص است. راه ولایت و در امتداد آن ولایت فقیه که به فرموده ائمه باید در غیابشان به روایت حدیث و فقهای جامعالشرایط رجوع کرد. این حدیث نشان میدهد اسلام ناب فقط یک راه و مشخصه آن، مستقیمبودن آن است و در ضمن راههای دیگر متعددی غیر از آن وجود دارد که این راهها متعلق به شیطان است.
پی نوشت:
۱- بحار الانوار ،ج ۲، ص ،۱۱۱ ح ۲۵٫
۲- صحیفه امام، ج۲۱، ص .۱۲۱
۳- تفسیرالدر المنثور، جلال الدین سیوطی، ج۳، ص۵۶، ذیل آیه ۱۵۳ سوره انعام
ظهور مجدد اسلام آمریکایی این بار در لباس تشیع انگلیسی؛ شیرازیها چه میگویند؟
این جریان هم اکنون دارای نزدیک به بیست شبکه ماهواره ای و بسیاری سایت اینترنتی است.
در ماه محرم امسال رسانه ملی اقدام به پخش یک سخنرانی از حسن رحیم پور ازغدی کرد. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در این سخنرانی که در جمع عده ای از مداحان ایراد شده بود، از ترویج انحرافات در مراسم عزاداریها و برخی بدعت گذاریها انتقاد کرد. به گزارش شیرازه به نقل از نسیم؛ یکی از مواردی که رحیمپور در میان انتقادات خود به آن اشاره کرد، “راه اندازی دهه های جدید عزاداری” بود. او در همین راستا گفت: سالی که شش ماهش عزاداری است دیگر عزاداریاش ارزشی ندارد. این کارشناس مسائل مذهبی همچنین با بیان اینکه عده ای مدام ایام جدید خلق میکنند به راه اندازی دهه محسنیه اشاره کرد و گفت که با این قبیل اقدامات جایگاه عزاداری شکسته می شود و خیلیها دیگر رغبتی به عزاداری پیدا نمیکنند. به دنبال این سخنان وی برخی از کسانی که مخاطب انتقادات رحیم پور قرار گرفته بودند، اقدام به تحریف و انتشار گزینشی سخنان او کردند. آنها کوشیدند تا اینگونه وانمود کنند که رحیمپور منکر وجود حضرت محسن(ع) است. پس از این جنجالها رحیمپور که برای ایراد سخنان در پیش از خطبههای نماز جمعه تهران حاضر شده بود به هجمههایی که در روزهای پیش از آن به مواضعش شده بود پاسخ داد. او در میان سخنان خود از عبارت تشیع لندنی استفاده کرد و به تشریح خصوصیات و ویژگی های این فرقه انحرافی پرداخت. رحیم پور این نوع از تشیع را به اندازه وهابیت خطرناک دانست و با بیان اینکه برخی مجالس عزادرای وجود دارند که آبروی شیعه را میبرند گفت: هدف دشمن و وهابیت این است که نشان دهند شیعه احمق است و جنگ داخلی راه بیندازند. “شیعیان قالتاق” توصیف دیگری بود که رحیم پور از این گروه با آن یاد کرد و گفت: اینها شاه و صدام و داعش را میپذیرند ولی با خمینی و خامنه ای و مطهری درگیر میشوند. اینها به انقلابیون با بغض نگاه میکنند.
** مخاطب سخنان رحیم پور کدام گروه هستند؟ سید صادق شیرازی فرزند سیدمهدی شیرازی است که در روز ۲۰ ذیالحجه ۱۳۶۰ قمری در کربلا متولد شد. پدرش سیدمهدی از نوادگان مرحوم میرزای شیرازی، صاحب فتوای تحریم تنباکو بود. سید مهدی در محضر برخی علما و مراجع در کربلا، نجف و کاظمین علوم اسلامی را فراگرفت. او دارای شش پسر به نامهای محمد، علی، حسن، حسین، صادق، مجتبی و هفت دختر بود، که البته از پسران علی و حسین و یکی از دختران در سنین کودکی فوت کردند. پس از وفات سیدمهدی شیرازی در سال ۱۳۲۹، سیدصادق، سیدحسن و سیدمجتبی اعلام اجتهاد کردند و برادرشان سید محمد را نیز مرجع تقلید نامیدند. سیدحسن به سوریه و لبنان رفت و در آنجا با امام موسی صدر آشنا شد. او در ابتدا روابط خوبی با امام موسی برقرار کرد اما خیلی زود بعلت تفکراتش با او دچار اختلاف شد و کار به جایی کشید که امام (ره) پرداخت سهم امام به طلاب و شاگردان سیدحسن را حرام اعلام کردند. سیدمجتبی شیرازی هم در دوران پهلوی به ایران آمد ولی با پیروزی انقلاب اسلامی، لندن را برای اقامت انتخاب کرد. سیدصادق شیرازی اما به همراه برادرش سیدمحمد در سال ۱۳۴۹ هجری شمسی به کویت رفت؛ آنها پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ایران آمدند و ساکن قم شدند. سید صادق پس از اقامت در در قم اقدام به راه اندازی جریان کربلاییها موسوم به جریان شیرازی ها کرد. جریانی متشکل از عدهای از روحانیون که درجه علمی بالایی نداشتند و برای مرجعیت سیدمحمد نیز بسیار تلاش کرده بودند. پس از فوت سیدمحمد در سال ۱۳۸۰ با حمایت این جریان سیدصادق اعلام مرجعیت کرد. جریان شیرازیها همچنین مراسم تشییع جنازه سیدمحمد را تبدیل به میتینگی سیاسی برای مخالفت با نظام اسلامی کردند و در حالی که قرار بود سیدمحمد به فرموده رهبر انقلاب در حرم حضرت معصومه(س) دفن شود آنها مانع از انجام آن شدند و سرانجام با دخالت نیروهای امنیتی به این ماجرا قائله داده شد. آیتالله سیدمحمد شیرازی در اواخر عمرش تاکید بسیاری بر لزوم راه اندازی شبکه ماهواری و انجام امور تبلیغی از این طریق داشت. پس از فوت او همین امر بهانهای شد تا صادق شیرازی راهاندازی شبکه های ماهواره ای را در دستور کار خود قرار دهد. این جریان هم اکنون دارای نزدیک به بیست شبکه ماهواره ای و بسیاری سایت اینترنتی است که برخی از آنها از درون ایران و البته بسیاری از آنها نیز از لندن مدیریت می شوند. این شبکه ها در طی شبانهروز به زبانهای فارسی، انگلیسی، عربی و ترکی در حال ترویج دیدگاههای فرقه شیرازیها هستند. مدیریت بسیاری از این شبکهها را یک روحانی کویتی به نام یاسر حبیب بر عهده دارد. او داماد سید مجتبی شیرازی است برادر سیدصادق است که هم اکنون در لندن زندگی میکند. یاسر حبیب زمانی که به علت عقاید افراطی خود در کویت به ۱۵ سال زندان محکوم شده بود، با فشار انگلیسیها آزاد شد و به لندن پناه برد. او پس از حضورش در انگلیس به گسترش فعالیتهای تبلیغی خود علیه اهل سنت ادامه داد. در رمضان ۱۴۳۱ قمری و در سالروز وفات عایشه همسر پیامبر اکرم(ص)، یاسر حبیب مجلسی در لندن برگزار کرد و در آن به فحاشی علیه عایشه پرداخت. شبکههای ماهواره ای او نیز این مراسم را بصورت کامل پخش کردند. پس از این اتفاقات رهبر معظم انقلاب در پاسخ به استفتایی از سوی علمای شرق عربستان، با صدور فتوایی هر گونه اهانت به نمادهای اهل سنت از جمله همسران پیامبر را حرام اعلام کرد پس از آن بود که این جریان مخالفت علنی با جمهوری اسلامی و حمله به بسیاری از مراجع تقلید و شخصیتها از جمله آیتالله مکارم شیرازی، آیتالله سیستانی و سیدحسن نصرالله را در دستور کار خود قرار داد.
• دیدگاههای شیرازیها چیست؟ این فرقه و رسانههای زنجیرهای آن در ایام محرم اقدام به ترویج شنیعترین مسائل با عنوان شعائر حسینی میکنند به طوری که باعث وحشت بسیاری از مردم دنیا از شیعیان شدهاند؛ برخی از این اقدامات قمه زدن، با زنجیر تیغدار به بدن زدن، راه رفتن بر روی خار هستند. این جریان همچنین علاوه بر دهه محسنیه اقدام به ایجاد ایام دیگری نیز کردهاند؛ از جمله ایام شهادت خاتم الانبیاء صلی الله علیه واله وسلم، ایام تشکیل شورای شوم سقیفه ملعونه و نقض بیعت غدیر، ایام سه بار هجوم به خانه وحی و به آتش کشیدن آن، ایام ضرب و شتم حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها، ایام غصب فدک و واقعه جانکاه کوچه، ایام ارتداد امت و ایام شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام یکی دیگر از اقدامات این جریان نامگذاری هفته برائت! در مقابل هفته وحدت است بطوری که در مقابل بزرگداشت هفته وحدت که از ۱۲ تا ۱۷ ربیع است، ایام ۹ تا ۱۵ ربیعالاول را هفته برائت نامیده است. اما در کنار همه این موارد شاید اصلیترین هدفی که این جریان دنبال میکند، جدایی دین از سیاست است؛ هدفی که پایه آن را در هیأتهای عزاداری قرار دادهاند و در این راستا حتی حمایتهای مالی از هیأت هایی که اهداف آنها را اجرا میکنند نیز بعمل میآورند.
• مواضع شیرازیها در فتنه ۸۸ خانواده شیرازی در جریان فتنه ۸۸ نیز نه تنها جریان اقدامات جریان فتنه را محکوم نکردند بلکه به حمایت از آن نیز پرداختند. سید صادق شیرازی در سخنرانی خود که در تاریخ ۲۸ صفر ۱۴۳۱ در قم ایراد شد با استفاده ازکلماتی ناشایست اقدام به توهین به شخصیتهای برجسته نظام کرد که متن سخنان وی در برخی از سایتهای حامی وی موجود است. این جریان همچنین در تناقضی آشکار با ادعای ارادت خود به ائمه اطهار(ع)، هنگامی که فتنه گران اقدام به توهین به شعائر حسینی کردند نسبت به آن سکوت کرد. کار حتی به جایی کشید که مسئول دفتر وی محمد حنافروش، مدیرمسئول شبکه جهانی امام حسین و سید حسین شیرازی فرزند او نیز به خاطر حمایت از فتنهگران در سال ۸۸ و ترویج خرافات در شبکههای جهانی نیز مدتی بازداشت شده بودند.
• موضع امام خمینی(ره) و آیتالله خامنهای درباره اسلام آمریکایی و تشیع انگلیسی امام خمینی در دوسال آخر حیاتشان واژه “اسلام آمریکایی” را بیان و به تشریح ویژگیهای آن پرداختند. ایشان همچنین با بیان اینکه راه مبارزه با اسلام امریکایی از پیچیدگی خاصی برخوردار است، خواستار روشن شدن تمام زوایای آن توسط علما و حوزههای علمیه شدند. رهبر انقلاب هم در سالهای پس از رحلت امام خمینی(ره) به تببین ویژگیهای اسلام آمریکایی و در مقابل آن به تبیین ویژگیهای اسلام ناب محمدی پرداختند. ایشان طی سخنانی در تاریخ بیستم شهریور ۱۳۹۲ فرمودند: “(دشمنان اسلام) خوب فهمیدند که اگر در دنیای اسلام مذاهب اسلامی گریبان یکدیگر را بگیرند و کشمکش با همدیگر را شروع کنند، رژیم غاصب صهیونیست نفس راحتی خواهد کشید؛ این را خوب فهمیدند، درست فهمیدند؛ لذا از یک طرف گروههای تکفیری را به راه میاندازند که نه فقط شیعه را تکفیر کنند، بلکه بسیاری از فِرق اهل سنّت را هم تکفیر کنند؛ از آن طرف هم یک عدّه مزدور را به راه بیندازند که برای این آتش هیمه فراهم کنند، بنزین روی آتش بریزند؛ که میبینید، میشنوید، یا خبر دارید. وسائل ارتباط جمعی و رسانه در اختیار اینها میگذارند؛ در کجا؟ در آمریکا! در کجا؟ در لندن! آن تشیّعی که از لندن و از آمریکا بخواهد برای دنیا پخش بشود، آن تشیّع به درد شیعه نمیخورد.” حضرت آیت الله خامنه ای در سال ۸۲ و در دیدار اعضای هیأت رزمندگان اسلام نیز به تلاش برخی فرقهها برای جدا کردن دین از سیاست در هیأت های عزاداری اشاره کردند و فرمودند: هیئتها نمیتوانند سکولار باشند؛ هیئتِ امام حسینِ سکولار ما نداریم! هرکس علاقهمند به امام حسین است، یعنى علاقهمند به اسلام سیاسى است، اسلام مجاهد است، اسلام مقاتله است، اسلام خون دادن است، اسلام جان دادن است؛ معناى اعتقاد به امام حسین این است. اینکه آدم در یک مجلس روضه یا هیئت عزادارى مراقب باشد که مبادا وارد مباحث اسلام سیاسى بشود، این غلط است