ناراحتی وخوشی
admin
می 21, 2016
دستهبندی نشده
1,753 مشاهده
مصیبت چهره اش را بر من عیان کرد- ولی همان مصیبت یک حادثه گوارا برای دیگری شد حوادث نه آنگونه که من می پندارم- اصلا حوادث نسبی اند وهرکس آنرا به گونه ای تعبیرمی کند ونام می نهد- به همان اندازه که من از شکستن پایم ناراحتم پرستار و دکترخوشحال وازبابت خرابی ماشین ناراحتم تعمیرکارخوشحال- به همان اندازه که برای پرداخت مزد تعمیر ماشین “لاحول ولاقوه الا بالله ” می گویم تعمیرکار الحمدلله می گوید وشکراًلله می خواند وآنجا که من ناراحت ازدست دادن برادرشده وگریانم کفن فروش وقبرکن ومجلس گردان ومرثیه خوان وآشپزو… خرسند وخوشدل.روزگاراین است ودنیا اینگونه نه به ناراحتی وغم اوباید ناامید ومایوس شد ونه به شادی وخوشحالی اش باید دل بست ودلبسته شدکه همه گذراست والحمدلله رب العالمین که می گذرد.