مجموعه ای ازلغات
admin
اکتبر 22, 2015
دسته‌بندی نشده
1,703 مشاهده
زندگی بااضداد
زندگی نیست مگر جمع میان اضداد
این بگفتست محمد،
که خداوند حکیم
این چنین زندگی سخت دراین مرحله را
وضع نمود
به خودش من قسمی نیک بگویم
وبگویم که مرا
واپس این مرحله گرلطف نمایی شاید
توبه جبران میان اضداد،زندگانی کردن
عوضی داده ای از جنس خودت
گویمت شکر وسپاس
ای خدای جبار
۱۳۸۸
احداحداحداحداحداحداحداحداحد
ازاول بود
خوب وخوش ،نازوادا رابه کسی
غم واندوه وبلاهم به کسی
گاه مخلوط به هم رابه کسی
گاه بلعکس شده بهرکسی
هرچه هرکس به خودش داردازاوست ازازلش
نیست دردایره قسمت حق چیزدگر
مافقط قادربرحمد وتشکرباشیم
مافقط تسلیمیم
وچه خوب است که ما تسلیمیم
احداحداحداحداحداحداحداحداحد
یارب
یارب ازدل تونبریادت را
یارب ازدیده مبر آیه ،نشانهایت را
یارب این بنده بجزتوکس دیگرنارد
یارب این عبد گنه کاربجزتونارد
یارب این بنده کمترزهمه
هرچه داردتویی وهیچ دگراونارد
یارب ازسوی توهرچیزرسدگربه من ناچیزت
شکرنعمت کنم وهیچ شکایت نارم
احداحداحداحداحداحداحداحداحد
ای خداخودمی بری ماراازاین دنیا واول هم
توخودآورده ای بی اختیار
این سرا بااندکی مختاربودن زندگی را سرکنیم
لیک بسیاری امورازاختیارم خارج است
درسرای واپسین ازآنچه گفتم می کشی ازما حساب
دورباشدازتو ای صاحب کرم
کزعیال خود کنی اعمالشان را وارسی
خوب گرخوب است وبد گربد همه وضعی بود
حضرتعالی چنین وضعی مهیاکرده ای
می شود اندرسرای واپسین
وضع رابرهم زنی وآنچه گفتی آن کنی
که ان الله یغفرالذنوب جمیعا انه هوالغفورالرحیم
سوره زمرآیه ۵۳
احداحداحداحداحداحداحداحداحد
توخود فرجام ده
درورای آسمانها وزمین
هرچه می گردی وگردیدم ندیدم من تَهی
هرچه بود ازآسمانها بود وازارضی چنین
نه تهی نه آخری نه انتها
هرچه میگردی توبازم هست بعدش چیزها
هرچه قطر آینه اندر تلسکوپ بیشتر
آسمانها بیشتر بازهم زمینها بیشتر
هرچه میبینی توبا چشم مسلح بیشتر
ای خدامن کیستم اندرمیان این همه
کهکشان وآسمان و وا همه
ذره ،نه ،کمتر ز ذره، نه ، که هیچ
هیچ هیچم من ،نه ،هیچ ام من نیه ام
بارالهامن چه هستم ،من که هستم ،من کیم
امرکردی حضرتت ،ابلیس را برمن که او
سجده بنماید ولی چون اونه انجامش بداد
حکمتت برآن تعلق رفت کاین دشمن شود
دشمن خونی وآدم هم ضعیف
خود نمی دانم چرا کردی چنین
دشمنی اینقدرقادر آدمی اینقدربی حد ناتوان
یارب این گود تقابل را توخود فرجام ده
چون توفرجامش دهی قطعا شود پایان به
احداحداحداحداحداحداحداحداحد
یارب اربگذری زگناه من فقیر
ازگنج بخشش ات نشود کم به هیچ وجه
یارب تورابه نورخودت نوریا ببخش
نوری صفای غرق گناهت خدا ببخش
احداحداحداحداحداحداحداحداحد
حال خود دانی کریم با صفا
بارالهاتومرا مرهم دل بودی وهستی به خودت
آن گناهان گذشته وکنون،آنچه آینده پدیدار شود
همه رالطف نموده به کرم برمن ناچیز ببخش
توکریمی وکریمان همه لطف اندازند
توعزیزی وعزیزان همه را رحم کنند
به خدا بودن و فضل وکرمت
نه سزاوارتو کیفر دادن
نی توشایسته دوزخ بردن
خودبدانم که تواینهاهمه ازبهر تذکرگفتی
ورنه ازتو همه جوداست وعطا
همه لطف است وکرم ،همه رحم است ونعم
ازتونعمت ازتوجود وبخشش وفضل ومداوم رحمت است
درمقابل هرچه بدباشد منم، زشتی منم، ناحق منم
حال خود دانی کریم با صفا